گروه فضای مجازی: پدر علم مدیریت رسانه معتقد است همه مزایا و معایب تکنولوژی را در اختیار جوان قرار دهیم تا بتوانیم به واسطه این ابزارها در اقصی نقاط کشور و در خانههای امریکایی و اروپایی رسوخ کنیم تا اسلام ناب محمدی(ص) را به آنها معرفی کنیم.
«سواد رسانهای یعنی آگاهی نسبت به ساز و کارهای استفاده از ابزارهای جدید رایانهای و استفاده صحیح از آن که خوشبختانه بر اساس این تعریف چنین امری را در جامعه امروزمان شاهد هستیم» این جمله علیاکبر فرهنگی، چهره ماندگار، پدر علم مدیریت رسانه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است که بیش از 40 سال به امر تدریس مشغول است.
وی اعتقاد دارد که باید حرمت روحانیت آنقدر در فضای مجازی بالا برود تا آنها با هویتهای واقعی وارد این فضا شده و بتوانند مسیر درستی را برای جوانان ترسیم کنند. ارتقای سواد رسانهای جامعه و ورود کارشناسان دینی در راستای افزایش سواد رسانهای موضوع گفتوگوی ما با این استاد فرهیخته است که از نظر میگذرانید.
1) راهکارهای نهادینه شدن یک فرهنگ جدید در جامعهای با مختصات ایران چیست؟
در دنیایی که ما زندگی میکنیم، همه چیز در معرض تحول و دگرگونی است و فرهنگ نیز از این روال مستثنی نیست. در یک برهه تاریخی ایران نیز با تغییر فرهنگی به سمت فرهنگ اسلام مواجه شد اما همین فرهنگ نیز طی مرور زمان دچار تغییراتی شد.
2) هجوم فرهنگهای مختلف در فضای مجازی نیازمند وجود سواد رسانهای برای انتخاب و گزینش است. شما چه راهکارهایی را برای افزایش سواد رسانهای میان جوانان به ویژه در فضای مجازی پیشنهاد میکنید؟
آنها بایستی آمادگی لازم را داشته باشند و به درک درستی از رسانهها دست یابند. منظور از سواد رسانهای این است که جامعه آمادگی و آگاهی نسبت به یک مجموعهای پیدا کند و از رسانههایی که به اشکال مختلف در اختیارشان است، به شیوه صحیح بهره ببرند.
در واقع سواد رسانهای یعنی کاربر نسبت به مسائلی که او را به گمراهی میرساند آگاهی داشته باشد و از آنچه که او را به سرچشمه حقیقت نزدیکتر میکند، اطلاع داشته باشد. طبیعتا رسانههایی که بیشتر جنبه دیجیتال و سایبری دارند، به مرور رشد کرده و در اختیار جوانان قرار گرفتهاند و با حرکت یک انگشت و یک دکمه، وارد عرصه وسیعی از اطلاعاتی میشوند که به واسطه سواد رسانهای باید بتواند این عرصه را تجزیه و تحلیل کند، درغیر این صورت ممکن است در پیچ و خمهای دستیابی به اطلاعات، دچار سردرگمی شوند. سواد رسانهای هراندازه قویتر باشد، قطعا جوان میتواند گزینشهای مناسبی را انتخاب کند.
3)آیا جای خالی مفهوم سواد رسانهای را در مدارس و دانشگاهها احساس نمیکنید؟
متأسفانه ما کشور جهان سومی هستیم و چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، یک سری عوامل و مسائلی ما را در ردیف کشورهای جهان سوم قرار داده است. اولین عامل ضعف تکنولوژی است. جوانان کشورهای توسعه یافته به راحتی ابزارهای تکنولوژی در اختیارشان قرار گرفته است اما جوانان روستایی و عشایری ما که در نقاط مختلف کشور پراکنده هستند، دسترسی به این ابزار ندارند. دومین مشکل ما عدم آموزش سواد رسانهای است، آنها نمیدانند که از ابزار تکنولوژی چگونه باید استفاده کنند. در برخی از خانوادهها شاهد تعدد کامپیوترها نیز هستیم، اما بسیاری هنوز استفاده مناسب آن را در جهت فرهنگسازی اصیل نمیدانند و بیشتر از این ابزارها برای تفریح و بازی استفاده میکنند.
4) تا چه اندازه ضرورت فعالیت مبلغان دینی برای تعدیل فضای مجازی که هماکنون با فرهنگ غرب آمیخته شده و از فرهنگ ایرانی دور است، احساس میشود؟
با توجه به این که سالهاست در جمع دانشجویان هستم، متأسفانه روز به روز از ارتباط آنها با روحانیون کمتر میشوند. شاید اگر آنها با هویتهای پنهانی وارد فضای مجازی شوند، بتوانند ارتباط خوبی را با جوانان در دنیای مجازی برقرار کنند. در وهله اول یکی از عناصری که در فرهنگسازی بسیار میتواند نقشآفرین باشد، گروههای مرجع همچون روحانیون، هنرمندان، ورزشکاران و علمای رشتههای غیردینی مثل استادان دانشگاه و دبیران آموزش و پرورش هستند که همیشه میان شاگردان خود از اعتبار، محبوبیت و مقبولیت بالایی برخوردارند. اینها همه میتوانند فرهنگساز باشند، بنابراین همه این گروههای مرجع باید دست به دست هم دهند تا به واسطه یک برنامه منسجم اقدامات تأثیرگذاری را انجام دهند.
5) انسجام این برنامهها و هدایت آنها باید از سوی بخش دولتی یا بخش خصوصی باشد تا شاهد موازیکاری نباشیم؟
طبیعتا وزارتخانهها، نهادها و بنیادهایی داریم که در این زمینه ایفاگر نقش هستند. همه اینها باید دست به دست هم دهند و با هم همکاری کنند تا یک برنامه استراتژیک مشخصی را داشته باشند. برای مثال اگر ما هماکنون در نقطه الف هستیم و میخواهیم به نقطه ب دست یابیم و فرضمان بر این باشد که نقطه ب، نقطه مطلوبی است، بنابراین برای رسیدن به نقطه مطلوب باید یک سری از کارها را انجام دهیم. برای تحقق این اقدام بخش خصوصی به تنهایی قادر به انجام آن نخواهد بود چرا که همه این اقدامات پرهزینه است و دولت هم باید وارد کار شود و در این زمینه نقشآفرینی کند. صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر سازمانهای اثرگذار باید وارد میدان شوند. اگر این نهادها و سازمانها دغدغه فرهنگ را دارند باید هرچه سریعتر وارد حوزه شوند. متأسفانه گاهی اوقات چنین دغدغهای را شاهد نیستیم.
6) آیا بهتر نیست که کارشناسان دینی ابتدا خود با مقوله سواد رسانهای آشنا باشند. شما چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
قطعا این افراد باید سواد رسانهای بالایی داشته باشند تا بتوانند این کار را انجام دهند و علاوه بر آن باید با زبان جامعه هدف کاملا آشنا باشند، درغیر این صورت با شکست روبرو خواهند شد. به عنوان استادی که بیش از 43 سال تدریس می کنم و در جمع دانشجویان هستم، گاهی اوقات احساس میکنم نمیتوانم متوجه برخی از حرفهایشان شوم. در وهله اول اگر علمای دینی میخواهند با جوانان ارتباط برقرار کنند و با آنها تعامل داشته باشند، باید به دنیای آنها رخنه کنند و دنیای آنها را بشناسند. هنوز برخی از روحانیونی که در این عرصه وارد شدهاند، دنیایشان متفاوت از دنیای جوانان است و برای اثرگذاری باید بیش از این وقت بگذارند.
7) آیا بهتر نیست که حوزههای علمیه دورههای ارتقای سواد رسانهای را برای طلاب برگزار کنند؟
حتما اینطور است. آنها باید با سواد رسانهای آشنا باشند و در ارتقای آن تلاش کنند درغیر این صورت تأثیرگذار نخواهند بود. ابتدا باید به کاری که میکنند اعتقاد داشته باشند. بنابراین خود باید به این مسائل واقف باشند و دورههایی را آموزش بیینند. فارغ از سواد رسانهای، آنها بایستی از قدرت ارتباطی بسیار بالایی برخوردار باشند تا بتوانند از نظر ارتباط رسانهای، جوانان را جذب کنند. اگر آنها نمیتوانند جوانان را با هویت واقعی در فضای مجازی جذب کنند و ناچار به ورود هویت پنهانی هستند، باید اشکال کار را ریشهیابی کرد و بدانیم که مشکل از کجا شروع شده است.
8) چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
پیشنهادم صمیمیت و صداقت داشتن است. اگر کسی صادقانه وارد میدان شود، قطعا همه پذیرای سخن و رهنمودهای او خواهند بود. ما باید به حضور علما در فضای مجازی افتخار کنیم. در وهله اول باید حرمت روحانیت را در جامعه مجازی افزایش دهیم. در روزگاری سلام کردن به جامعه روحانیت افتخار محسوب میشد و حالا امروز چه شده است که جوانان ما از روحانیت فاصله گرفتهاند؟ این مشکل باید هرچه سریعتر مرتفع شود تا شاهد پیوند مناسبی میان روحانیت، جوانان و فضای مجازی باشیم.
9) به نظر شما هماکنون شاهد سواد رسانهای در جامعه کنونی هستیم؟
بله سواد رسانهای یعنی آگاهی نسبت به ساز و کارهایی که ما با ابزارهای جدید رایانهای و استفاده صحیح از آن روبرو هستیم که در جامعه کنونی شاهد آن هستیم. البته همیشه در مورد اطلاعات، این بحث وجود دارد که اطلاعات را سانسور یا دستهبندی کنیم، اما باید واقعبین باشیم و به این پرسش بیندیشیم که آیا میتوانیم در دنیای امروز با تکنولوژیهای موجود، اطلاعاتی را از کاربری مخفی کنیم. به جای این پرسشها باید بگوییم وقتی نمیتوانیم چیزی را مخفی کنیم پس چه لزومی به این کار وجود دارد. بهترین راه حل صداقت است، باید همه مزایا و معایب تکنولوژی را در اختیار جوان قرار دهیم تا بتوانیم به واسطه این ابزارها در اقصی نقاط کشور و در خانههای امریکایی و اروپایی رسوخ کنیم تا اسلام ناب محمدی(ص) را به آنها معرفی کنیم. این درحالی است که ما از آلوده شدن فرهنگمان از طریق این تکنولوژی میترسیم.
اگر فرهنگمان چنین پتانسیلی دارد باید ازطریق ارتقای سواد رسانهای برای تبلیغ دینمان استفاده کنیم. ذرهای حوزه دیدمان را وسعت دهیم. ما کالایی در این کشور داریم که خواهان بسیاری دارد مشروط بر آنکه بتوانیم در بستهبندی مناسب آن را ارائه دهیم.
فرهنگمان نیازمند یارانه است
تا آنجا که مقدور است، باید میزان سواد رسانهای را افزایش دهیم به ویژه در جامعه هدفمان که جوانان هستند. در وهله اول باید اینترنت پرسرعت داشته باشیم. دوم آنکه هزینه این اینترنت پرسرعت را در اختیار جامعه قرار دهیم. همچنین در بسیاری از نقاط جهان به فرهنگ سوبسید میدهند، درحالی که درکشورمان این سوبسیدها به فرهنگ قطع شده است. همه اینها نیازمند حمایت دولت است.