مؤمن آل فرعون مردى بود از فرعونيان كه به نوشته كتب مذهبى پسر عمو، يا پسر خاله فرعون بود و تعبير به آل فرعون را در قرآن نيز شاهد بر اين معنا گرفته اند.
او در بحرانى ترين لحظات به موسى بن عمران پيامبر بر حق خدا ايمان آورد و براى حفظ و حراست جان موسى و پيشرفت فرهنگ حضرت حق در عين بودن مشكلات فراوان پيشگام و پيشقدم بود.
او مدتى در سنگر الهى تقيه و پنهانكارى مذهبى دست به عالى ترين برنامه ها جهت پيشرفت برنامه هاى الهى موسى در ميان فرعونيان و دربار طاغوت زمان زد ولى در آخرين مرحله بنا به فرموده قرآن مجيد پرده ها را كنار زد و آنچه گفتنى بود به طور صريح گفت و دشمنان هم درباره او تصميمات خطرناكى گرفتند.
آن قوم لجوج و مغرور و خودخواه در برابر سخنان اين مرد شجاع و با ايمان سكوت نكردند و متقابلًا در جهت شرك و دعوت او به بت پرستى سخن گفتند.
او با تمام وجود فرياد زد: اى قوم! چرا من شما را به سوى نجات دعوت مى كنم اما شما مرا به سوى آتش مى خوانيد، من سعادت شما را مى طلبم و شما بدبختى مرا، من شما را به هدايت مى خوانم و شما مرا به بى راهه.
شما مرا دعوت مىك نيد كه به خداى يگانه كافر شوم و شريكهايى كه به آن علم ندارم براى حضرت حق قرار دهم، در حالى كه من شما را به سوى خداوند عزيز غفّار دعوت مى كنم.
مؤمن آل فرعون در يك مقايسه روشن به آنها يادآورى كرد كه دعوت شما دعوت به سوى شرك است، چيزى كه حدّاقل دليلى بر آن وجود ندارد و راهى است تاريك و خطرناك، اما من شما را به راهى روشن، راه خداوند عزيز و توانا، راه خداوند غفار و بخشنده دعوت مى كنم.
بتهايى كه مرا به آن دعوت مى كنيد صاحب هيچ دعوتى در دنيا و آخرت نيستند، اين موجودات بى حسّ و شعور هرگز مبدأ حركتى نبوده اند و نخواهند بود، نه سخنى مى گويند، نه رسولانى دارند و نه دادگاه و محكمه اى، خلاصه نه گرهى از كار كسى مى گشايند نه مى توانند گرهى در كار كسى بزنند.
به همين دليل بايد بدانيد، تنها بازگشت ما در قيامت به سوى خداست، اوست كه رسولان خود را براى هدايت انسانها فرستاده و اوست كه آنها را در برابر اعمالشان پاداش و كيفر مى دهد و نيز بايد بدانيد كه اسرافكاران و متجاوزان اهل دوزخند.
به اين ترتيب مؤمن آل فرعون سرانجام ايمان خود را آشكار ساخت و خط توحيدى خويش را از خط شرك آلود آن قوم جدا كرد، دست ردّ به سينه نامحرمان زد و يك تنه با منطق گويايش در برابر تمام كفر ايستاد.
در آخرين سخنش با تهديدى پرمعنى گفت: به زودى آنچه را من امروز به شما مىگويم به خاطر خواهيد آورد و هنگامى كه آتش خشم و غضب الهى دامنتان را در اين جهان و آن جهان مىگيرد به صدق گفتار من پى مىبريد.
اما افسوس كه آن زمان دير است، اگر در آخرت باشد راه بازگشت وجود ندارد و اگر در دنيا باشد به هنگام نزول عذاب تمام درهاى توبه بسته مىشود.
آن گاه افزود: من تمام كارهاى خود را به خداوند يگانه يكتا واگذار مىكنم كه او نسبت به بندگانش بيناست.
[وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ].
و من كارم را به خدا وامىگذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست.
به همين دليل نه از تهديدهاى شما مى ترسم و نه كثرت و قدرت شما و تنهايى من مرا به وحشت مى افكند، چرا كه سر تا پا خود را به كسى سپرده ام كه قدرتش بى انتهاست و از حال بندگانش به خوبى آگاه است.
اين تعبير ضمناً دعاى مؤدبانه اى بود از اين مرد با ايمان كه در چنگال قومى زورمند و بىرحم گرفتار بود، تقاضايى بود از پيشگاه پروردگار كه در اين شرايط او را در كنف حمايت خويش قرار دهد.
خداوند مهربان هم اين بنده مؤمن مجاهد را تنها نگذاشت و چنانچه در قرآن مجيد مى خوانيم خداوند او را از نقشه هاى شوم و سوء آنها حفظ فرمود.
[فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ].
پس خدا او را از آسيبهاى آنچه بر ضد او نيرنگ مى زدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونيان را احاطه كرد.
تعبير «سَيّئاتِ ما مَكَروا» نشان مى دهد كه اجمالًا توطئه هاى مختلف بر ضد او چيدند اما اين توطئه ها چه بود؟ قرآن سربسته بيان كرده است، طبعاً انواع مجازاتها و شكنجه ها و سرانجام قتل و اعدام بوده است، اما لطف الهى همه آنها را خنثى كرد.
در «مجمع البيان» آمده كه:
او با استفاده از يك فرصت مناسب خود را به حضرت موسى رسانيد و همراه بنى اسرائيل از دريا عبور كرد.
و نيز گفته اند:
وقتى تصميم بر قتل او گرفتند به كوهى متوارى شد و از نظرها پنهان گشت .