در پيوند با خدا خود را بنده و در پيوند با مردم، طبق آيات و روايات، خود را برادر و خادم مردم مى داند. اين حالت در وجود يك انسان، اولين محصول و شجره طيّبهاش خشوع است. خشوع يعنى چه؟ يعنى سربه زير بودن و خود را به حساب نياوردن، اين را كه عرض مىكنم طبق يكى از آيات قرآن كريم مىباشد، خشوع يعنى از هر نوع بازيگرى نسبت به خدا و خلق خدا سالم بودن است.
خداوند قرآن مجيد مىفرمايد:
«الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»
وقتى از معصوم مىپرسند خشوع يعنى چه؟ مىفرمايد: در نماز همه حواس خود را متوجه خدا كند، «2» با انگشتر، تسبيح، لباس، چشم و انگشتهاى خود بازى نكند. معلوم مىشود به نظر اولياى خدا، خشوع يعنى سالم بودن از بازيگرىها. چه بازيگرى نسبت به پروردگار، كه نفاق است و چه با شخصيت، آبرو، مال، خواسته ها و رأى مردم بازيگرى كند، كه اين موارد پستى و زشتى است.
پروردگار همه چيز مردم را در چارچوب انسانيت، محترم دانسته است، خدا رأى مردم را محترم مىداند، اگر رأى مردم را محترم نمى دانست، دستور وجوب را به پيغمبر صلى الله عليه و آله كه عالمترين و داناترين بود، نمى داد.
«وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ»
در امور زندگى، كشور و در امور اجتماعى با مردم مشورت كن، يعنى رأى مثبت مردم، نزد من محترم است، وقتى به يك برنامه اى رأى دادند، رأى آنها را فراموش نكن، مواظب باش كه در چاه تاريك منيّت و غرور نيفتى. به مال مردم هم احترام بگذار، با مال و آبروى مردم بازى نكن. بنابراين تواضع به نظر امام صادق عليه السلام يك مزرعه ملكوتى و الهى است، كه يك شجره طيّبه اين باغ و مزرعه، كشتزار خشوع است.
شما در قرآن مجيد به آيات كتاب الهى دقت كنيد، كلمه «هُزُواً» در قرآن زياد آمده است. در آيات مربوط به قيامت هم آمده است كه گروهى در قيامت براى ابد محكوم به عذاب اليم هستند، علت آن هم اين است كه دين خدا را به بازيگرى گرفتند. هيچ حقيقتى را نبايد به بازى گرفت. هيچ كسى را در چارچوب انسانيت و آثار انسانيت نبايد به بازى گرفت، به بازى گرفتن دين، رأى، مال و پرونده مردم، حرام و گناه كبيره است.
پيغمبر صلى الله عليه و آله را با چوب و سنگ مى زدند، در حدّى كه به نظر خودشان نابود شود، كتك مى زدند، دندان و پيشانى او را مى شكستند، يارانش را تبعيد مى كردند، اما در تمام اين حوادث مىگفت:
«اللهم اهد قومى فانّهم لايعلمون» خدايا مردم آگاه نيستند كه اين كارها را انجام مى دهند. آنها را هدايت كن. براى مردم و دشمنان دعا مى كرد. براى كسانى كه او را كتك مىزدند و يارانش را تبعيد مىكردند دعا مى كرد.