پيامبرصلي الله عليه وآله :
فَنَيرِزُوا إن قَدَرتُم كُلَّ يَومٍ يَعني تَهادَوا و تَواصَلُوا فِي اللَّهِ
اگر ميتوانيد هر روز را نوروز كنيد ؛ يعني در راه خدا به يكديگر هديه بدهيد و با يكديگر پيوند داشته باشيددعائم الإسلام ، ج 2 ، ص326
«نوروز» كهنسالترين آيين ملي در جهان است كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان (آرينهاي جنوبي) ميباشد. آيينهاي برگزاري اين جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشمگير نكرده و به همين دليل عامل وحدت فرهنگي ساكنان ايرانزمين به شمار ميرود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند، يكسان برگزار ميكنند و بزرگ ميدارند و به همين جهت است كه انديشمندان «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايراني خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اش ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآييهاي فراوان آن را درك كردهاند.
نوروز، هدفهاي آن و وقايعي كه در طول قرون و اعصار در اين روز روي داده است در خور توجه فراوان است. در بسياري از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاريخ طبري، شاهنامه فردوسي و آثار بيروني، نوروز به جمشيد، شاه افسانهاي و درپارهاي ديگر به کيومرث نسبت داده شده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سرگرفتهشدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت، بهترين روز در سال دانسته اند.
به نوشته برخي از مورخان بر پايه افسانهها، سه هزار سال پيش در چنين روزي، جمشيد از كاخ خود در جنوب درياچه اروميه (منطقه باستاني حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تأثير آفتاب درخشان، و خرمي و طراوت محيط قرار گرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاك شدن زمين از بديها و روز سپاسگزاري از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال در اين روز آيين ويژهاي برگزار شود.
سرآغاز جشن نوروز، روز نخست ماه فروردين (روز اورمزد) است و چون برخلاف ساير جشنهاي ايران باستان، برابري نام ماه و روز را به دوش نميکشد، بر ساير جشنهاي ايران باستان برتري دارد. در مورد پيدايي اين جشن افسانههاي بسيار رواج يافته، اما آنچه نوروز را رازآلود کرده، آيينهاي بسياري است که روزهاي قبل و بعد از آن انجام ميگيرد.
نوروز واژهاي است مركب از دو جزء كه روي هم به معناي روز نوين است و بر نخستين روز از نخستين ماه سال خورشيدي آن گاه كه آفتاب به برج حمل انتقال مييابد گذارده ميشود. عظمت نوروز را از نقشهاي تخت جمشيد گرفته تا آثار ادبي و هنري گوناگون عربي و فارسي در همه جا ميتوان يافت. يكي از كهنترين و بزرگترين منابعي كه به جشنها و افسانهها و آيينهاي مربوط پرداخته است، كتاب «آثار الباقيه» اثر ابوريحان بيروني (متوفي 440 هجري قمري) است.
? بيروني در تعريف نوروز نقل ميكند: “نخستين روز است از فروردين ماه و از اين جهت روز نو نام كردند، زيرا كه پيشاني سال نو است و آنچه از پس اوست از اين پنج روز همه جشنهاست.
“مورخان و محققان درباره جايگاه نوروز با هم اختلاف دارند به نظر ميرسد آرياييها از مهاجرت به فلات ايران و هم مرز شدن با تمدن ميانرودان سال را به دو قسمت تقسيم ميكردند كه هر يك با انقلابي شروع ميشد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز اين دو انقلاب بودند، يعني هنگام انقلاب تابستاني جشن نوروز گرفته ميشد و زمان انقلاب زمستاني جشن مهرگان پاس داشته ميشد.
برخي نيز معتقدند كه جشن نوروز و مهرگان جشني بوده است كه در ايران قبل از ورود آرياييها وجود داشته است و اقوام قبل از آريائيها كه در فلات ايران ساكن بودهاند به آن عمل ميكردند.
“نوروز” را ايرانيان گرامي ميدارند و آييني است كهن كه گرچه طي هزاران سال دگرگون شده، اما هرگز از ميان نرفته و از سوي اقوام و مذاهب مختلفي كه در سرزمين ايران حضور پيدا كردهاند، مهر تأييد خورده است.
بيروني مينويسد:«سال نزد فارسيان چهار فصل بود … بر حسب اين فصول عيدهايي داشتند كه به اهمال در كبيسه روز اين عيدها جابهجا ميشد. از جمله اين اعياد يكي روز اول فروردين ماه يعني نوروز بود. چنين به نظر ميرسد كه پنج روز نخستين سال « نوروز عامه» يعني جشن همگاني بود و « نوروز خاصه» يعني جشن پادشاهان و بزرگان بوده است.
با توجه به اين كه عباسيان بيش از پنج سده نفوذ سياسي و ديني خود را در جهان اسلام - با فراز و نشيب بسيار - حفظ كردند، ميتوان دريافت كه بزرگداشت نوروز از سوي خلفاي اين سلسله تا چه حد در استمرار و گسترش آن تأثير گذار بوده است.
همچنين خاندانهاي بزرگ ايراني چون سامانيان و ديلميان و آل زياد به نگهداري و پاسداري سنن ملي دلبستگي فراوان داشتند و به هنگام نوروز به روش نياكان خود مردم را بار عام ميدادند و آداب ديرين را معمول ميداشتند. شهرياران صفوي هم در اجراي مراسم جشن نوروز كوشش بسيار ميكردند و مردم نيز تشريفات عيد را به جاي آوردند.برگزاري جشن نوروز در دوره صفويه به ويژه با نگاه به احاديثي كه محدثين بزرگ اين دوره همچون علامه مجلسي درباره نوروز نقل كردهاند، قابل ارزيابي است. چنين مينمايد كه در اين دوره - همچون زمان حاضر - نوروز صبغهاي كاملاً اسلامي يافته بود و تفكيك عناصر باستاني و اسلامي در اين آيين باشكوه كاري دشوار مينمود.
رسوم نوروزي ايرانيان باستان
رويش جوانهها: از چند روز مانده به نوروز ايرانيان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت، و ماش به شمارهي هفت ـ نماد هفت امشاسپندـ يا دوازده “شمارهي مقدس برجها” در ستونهايي از خشت خام بر ميآوردند و باليدن هر يک را به فال نيک ميگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروري خواهد بود.
هفت سين و خوان نوروزي: عدد هفت از ديرزمان در نزد ايرانيان (و در بيشتر اديان) عدد مقدسي بوده است. سابقه و پيشينه سفره هفت سين بسيار کهن است و به دوره ساسانيان باز مي گردد. برخي کارشناسان، مبناي هفتسين را چيدن هفت سيني يا هفت قاب بر خوان نوروزي ميدانند که به آن هفت سيني ميگفتند و بعدها با حذف (ي) به صورت هفتسين در آمد.
چيزهاي روي سفره عبارت بود از آب و سبزه (نماد روشنايي و افزوني)، آتشدان(نماد پايداري نور و گرما که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد)، شير (نماد نوزايي و رستاخيز و تولد دوباره)، تخم مرغ (نماد نژاد و نطفه)، آيينه (نماد شفافيت و صفا)، سنجد (نماد دلدادگي و زايش و باروري)، سيب (نماد رازوارگي عشق)، انار (نماد تقدس)، سکههاي تازه ضرب (نماد برکت و دارندگي)، ماهي (نماد برج سپري شدهي اسفند)، نارنج (نماد گوي زمين)، گل بيد مشک که گل ويژهي اسفند ماه است و گلاب که بازماندهي رسم آبريزان يا آبپاشان است، نان پختهشده از هفت حبوب، خرما، پنير، شکر، بَرسَم (شاخههايي از درخت مقدس انار، بيد، زيتون، انجير در دستههاي سه، هفت يا دوازدهتايي) و کتاب مقدس.
چهارشنبه سوري، جشن پيشواز نوروز: ايرانيان باستان نور را مظهر ايزدي مي دانستند و خورشيد و آتش را به دليل آنکه منابع نور و روشنايي بودند گرامي مي داشتند. چهارشنبهسوري که از دو کلمهي چهارشنبه (منظور آخرين چهارشنبهي سال) و سوري همان “سوريک” فارسي و به معناي سرخ ميباشد و در کل به معناي چهارشنبهي سرخ، مقدمهي جدي جشن نوروز بود. در بسياري از نقاط ايران جشن چهارشنبه سوري با آيين و رسوم گوناگون برگزار ميشد که حکايت از شکوه اين جشن باستاني داشت اما آنچه از تمامي اين رسوم برمي آيد آن است که آتشافروزي در ميان تمامي اقوام اين سرزمين، نشانه پيروزي و سرور و شادماني است.
مردم غروب هنگام، بوتهها را به تعداد هفت يا سه (نماد سه منش نيک) روي هم ميگذاشتند و خورشيد که به تمامي پنهان ميشد، آن را بر ميافروختند تا آتش سر به فلک کشيده جانشين خورشيد شود، آتش ميتوانست در بيابانها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانهها افروخته شود. وقتي آتش شعله ميکشيد از رويش ميپريدند و ترانههايي که در همهي آنها خواهش برکت و سلامت و بارآوري و پاکيزگي بود، مي خواندند.
مراسمي چون بلاگرداني، کوزه شکستن و اسپند دود کردن، شال اندازي، تخممرغشکني، بخت گشايي، گردو شکستن، فالگيري، پختن آش مراد، قاشق زني و تهيه آجيل چهارشنبهسوري از جمله رسوم نمادين جشن چهارشنبه سوري بودهاست.
موسم آفرينش جهان: بارش بارانهاي بهاري، برآمدن شکوفهها و برگ آوردن درختان، طولاني شدن روزها و ساعات روشنايي، گذشتگان را بر اين اعتقاد راسخ کرده بود که نوروز، زمان پيدايش و آفرينش جهان است.
تحويل سال نو : به هنگام تحويل سال، همه اعضاي خانواده جامههاي تازه خود را پوشيده و دور سفره هفتسين گرد ميآمدند. پدربزرگ و مادربزرگ در بالاي سفره و پس از آنها پدر و مادر و فرزندان در کنار سفره مينشستند. عقيده بر اين است که به هنگام تحويل سال همگي بايد به آينه نگاه کنند و پس از آن بزرگترين فرد خانواده قرآن را برداشته و اندکي از آن را ميخواند. قبل از تحويل سال، همه اعضاي خانواده دعاي تحويل سال را بارها زير لب زمزمه ميکردند:
يا مقلب القلوب والابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الي احسن الحال
از ديگر عقايد اين بود که آينهاي را به صورت خوابيده در سفره قرار داده و تخممرغي را روي آن قرار داده و ميگفتند که به هنگام تحويل سال اين تخممرغ تکان ميخورد. اين عقيده از آنجا سرچشمه ميگيرد که قدما ميگفتهاند کره زمين بر روي شاخ گاوي قرار گرفتهاست و هر گاه که گاو خسته ميشود، کره زمين را از يک شاخش به سمت ديگر پرتاب ميکند و اين مواقع همان زمان تحويل سال است.
هنگام تحويل سال توپي شليک ميشد که از صداي آن همه متوجه تحويل سال نو ميشدند و آنگاه همگي به روبوسي مشغول شده و فرارسيدن سال جديد را به يکديگر تبريک ميگفتند و پس از آنکه بزرگترها عيديهاي کوچکترها را که معمولاٌ سکه و يا اسکناس بودهاست از لاي قرآن کريم درآورده و به آنها ميدادند. پس از آن، بسته به هنگام تحويل سال که اگر روز باشد، فوراٌ افراد کوچکتر فاميل به ديدن بزرگترها رهسپار ميشدند و معمولاٌ ناهار يا شام روز اول عيد را در منازل بزرگان خويش صرف ميکردند. قديم رسم بر اين بوده که در روز اول عيد بايد رشتهپلو خورد تا به اين وسيله در سال جديد سررشته کارها دستشان آمده و تا پايان سال از دستشان خارج نشود.
? ششم فروردين، نوروز بزرگ: روز ششم فروردين ماه نزد ايرانيان، قرب و منزلت ويژه اي داشت و آن را «عيد بزرگ» يا «نوروز بزرگ» نام نهاده بودند و وقايع و حوادث گوناگوني را به آن روز نسبت داده بودند.
آن گروه از ايرانيان باستان که روز اول فروردين را روز آغاز آفرينش مي پنداشتند، معتقد بودند خداوند در اين روز از آفرينش جهان آسوده شد. همچنين در باور اساطيري مردم ايران زمين، در اين روز کيخسرو که به پادشاهي رسيده بود و از کار اين جهان غمگين گشته بود و آرزوي دنياي ديگر را داشت، موفق مي شود پس از5 روز عبادت به دنيايي ديگر عروج کند. اين گروه از مردمان اين روز را روزي مي دانند که سعادت را ميان مردم زمين تقسيم مي کنند و آن را روز اميد نام نهادند.
از ديگر وقايع نسبت داده شده به اين روز مي توان به پيدايي ايران زمين در اين روز اشاره کرد. در چنين روزي فريدون جهان را ميان سه پسرش سلم و تور و ايرج تقسيم کرد.آرش کمانگير در اين روز مرز بين ايران و توران را با پرتاب تيري تعيين کرد و جانش را در اين راه از دست داد. در اين روز خداوند در پيکر انسان جان دميد. تمامي اين روايات به ششمين روز فروردين نسبت داده شده است و از همين رو، اين روز را «نوروز بزرگ» نام نهاده بودند.
? جشن آب ريزگان و سنت شست و شو: آب و لزوم بارش همواره مسالهاي بوده است که در آيينهاي نوروزي مورد توجه و تقدس قرار گرفته است. در سفره نوروزي و هفت سين، آب از جمله اقلام عمده است. در تمامي رسوم نوروزي، کاشت سبزه، شست و شو، غسل، پاشيدن آب و سبزه به آب دادن، آب نقش مهمي ايفا ميکند و در تمامي اين رسوم عقيده اي وجود دارد که براي سال جديد باران و آب کافي که مظهر آباداني است آرزو کنند.
در ميان ايرانيان کهن مرسوم بوده است که هنگام سپيده دم نوروز، مردم از خواب برمي خاستند و با آب قنات يا حوض خود را شسته و گاهي با پاشيدن آب جاري، خود را متبرک کرده و از دفع آفات و بلايا دور مي کردند. رسم آب ريزان نيز از همين کار شست و شوي نشأت مي گيرد. گروهي گفته اند علت اين کار آن بوده که زماني در ايران براي مدتها باران نباريد و ناگهان باراني سخت باريدن گرفت. در آن زمان مردم با پاشيدن آب در زير اين باران خود را متبرک مي کردند و اين رسم از آن پس در ايران ماندگار شد و هر سال مردمان در چنين روز با پاشيدن آب بر يکديگر، باريدن باران را گرامي مي دارند.
سيزده بدر، جشن بدرقه نوروز: جشن سيزده بدر از مهمترين رسوم مشترک در ميان تمامي اقوام ايراني بوده است. ايرانيان غم و غصه و خمودگي را در اين روز ناپسند مي دانستند و همگي با پناه بردن به طبيعت مي خواستند سيزده بدر را هر چه زودتر پايان رسانده و به زندگي عادي خود بازگردند. رسم سبزه به آب دادن در اين روز که نمادي از آباداني طبيعت و آب است از جمله رسوم نمادين در روز سيزده بدر است.
آيينها و رسمهاي مردم فرآيند الزامات و نيازهاي درهم تنيده مادي و معنوي، در پيوند جغرافيايي و شيوههاي توليد و ساختارهاي اقتصادي دورهاي مختلفاند که برحسب ضرورت پيوسته در حال تغييرند و به مقولههايي که در ژرفا معنا دارند پاسخ ميدهند.