حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با تسلیت ارتحال پیامبر گرامی اسلام(ص) به بیان مطالبی درباره تعلیم قرآن کریم در صدر اسلام و روش پیامبر(ص) در این عرصه پرداخت و گفت: یکی از مباحثی که در زمینه تفسیر قرآن وجود دارد و هم اکنون که در ایام ارتحال رسول گرامی اسلام قرار داریم، خوب است به آن پرداخته شود، تفسیر قرآن کریم در عصر رسول الله است که مورد توجه دانشمندان اسلامی نیز بوده است.
بابایی با طرح این سؤال که آیا پیامبر(ص) تمامی آیات قرآن را در حیات خودشان تفسیر کردهاند یا خیر، اظهار کرد: ذهبی در کتاب التفسیر و المفسرون به این بحث پرداخته و اقوال مختلفی بیان کرده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: به گفته ذهبی، برخی مانند ابن تیمیه گفتهاند که پیامبر(ص) تمامی معانی قرآن را بیان کرده است و عدهای نیز مانند سیوطی گفتهاند که پیامبر جز آیاتی از قرآن را تفسیر نکرده و تنها مقدار کمی از قرآن کریم تفسیر شده است.
بابایی اظهار کرد: ذهبی هر دو دیدگاه را رد کرده و قایل به این است که اکثر آیات قرآن کریم توسط پیامبر(ص) تفسیر شده است و مقدار کمی بدون تفسیر باقی مانده است.
این استاد حوزه با اشاره به دلایلی که ذهبی برای این رای خود برشمرده، گفت: وی معقتد است که اگر پیامبر(ص) همه آیات قرآن را تفسیر کرده است، نباید اختلافی میان صحابه بعد از رحلت ایشان وجود داشته باشد، زیرا صحابه در بحث برداشت از قرآن دچار اختلاف زیادی بودند که نشان میدهد همه آیات قرآن تفسیر نشده بود وگرنه نباید شاهد این اختلافات باشیم.
وی افزود: در اینجا سه مسئله مطرح است که باید به درستی از یکدیگر تفکیک شود که ما در کتابی که در زمینه قواعد تفسیری نوشتهایم بر این مسئله تاکید کردهایم، در صورتی که دیده میشود میان این سه موضوع در اظهارنظرها خلط صورت گرفته است.
سه مسئله در باب تفسیر نبوی(ص)
بابایی ادامه داد: این سؤال مطرح است که آیا پیامبر(ص) همه معانی قرآن را بیان و آیات را تفسیر کرده است؟ آیا همه معانی قرآن در اختیار همه صحابه قرار گرفته است؟ و آیا همه توان تلقی و فهم آن را داشتهاند و به تعبیری همه افراد استعداد لازم برای درک تمامی معانی و مفاهیم قرآن را داشتهاند؟ و مسئله سوم اینکه در صورتی که همه آیات قرآن از سوی پیامبر(ص) تفسیر شده باشد، آیا آن تفسیر به ما رسیده است یا نه؟
این محقق و قرآن پژوه عنوان کرد: خداوند پیامبر را مبین و مفسر قرآن عنوان کرده است، بنابراین هر مقداری را که خداوند برای تبیین قرآن بر گردن پیامبر گذاشته بوده است قطعا پیامبر این رسالت را انجام داده است و در آن کوتاهی صورت نگرفته است و این طور نیست که چیزی را تفسیر نکرده باشد. البته پیامبر(ص) در تبیین و تفسیر قرآن مطالب را در دو سطح عمومی و اختصاصی عنوان کرده است، زیرا همه مردم سطح درک و دریافت یکسانی نداشته یا امکانی برای فراگیری آن از سوی همه مردم وجود نداشته است.
بابایی اضافه کرد: عدم تفسیر قرآن از سوی پیامبر مخالفت با نص صریح قرآن است، بنابراین این مسئله منتفی است، ولی همان طور که تاکید کردم، علاقه مردم، امکان فراگیری و دریافت و استعداد لازم در این مسئله متفاوت بوده است. البته حکمت الهی نیز اقتضاء این را دارد که خداوند وقتی کتابی را میفرستد و به تبع آن، پیامبر باید همه آیات را برای مردم تبیین کند در غیر این صورت نقض غرض صورت میگیرد.
نویسنده کتاب قواعد تفسیر قرآن با بیان اینکه همچنین اقتضاء دارد که فردی وجود داشته باشد که همه تفاسیر و معانی قرآن را مانند پیامبر(ص) فرا گرفته باشد، عنوان کرد: اثبات این مسئله کاملا موضوعی عقلائی است و عقل نیز این مسئله را رد میکند که کتابی نازل شود و بعد پیامبری مبین آن باشد و آن را تفسیر نکرده باشد یا تفسیر کرده باشد، ولی در اختیار فرد یا افرادی قرار نگرفته باشد که توانایی درک همه معانی آن را دارند.
امام علی(ع) داناترین افراد به قرآن بعد از پیامبر(ص)
وی افزود: در روایات و آثار رسیده بر این نکته تاکید شده است که چنین فردی امام علی(ع) بوده است و طبق روایات فراوان شیعه و سنی، پیامبر تمامی قرآن را تفسیر کرده است، ولی همه مردم درک فراگیری آن را نداشتهاند، ولی بر اساس اعتقاد ما تنها فردی که شایستگی این مسئله را داشته امام(ع) بوده است که با توجه به علم و عصمت قادر به این موضوع بوده است.
بابایی به روایتی که در منابع شیعه و سنی بیان شده در تایید این مطلب استناد کرد و بیان کرد: در تاریخ دمشق ابن عساکر و در یکی از آثار اسکافی ار علمای اهل سنت مضمون روایتی ذکر شده که لفظ آن در اصول کافی نیز وجود دارد؛ در این روایت آمده است که امام علی(ع) فرمود: «من پیوسته هر روز یک بار و هر شب یک بار بر رسول خدا(ص) وارد میشدم. در هر بار، با من خلوت میکرد و هر جا میگردید، با او میگردیدم؛ در هر موضوعی وارد میشد، همراه او بودم. اصحاب رسول خدا(ص) میدانند که با هیچ کس جز من این گونه رفتار نمیکرد. بسا که رسول خدا(ص) در خانه من به نزدم میآمد، بیشتر آن در خانه من بود و هر گاه بر آن حضرت در بعضی از منزلهایش وارد میشدم، با من خلوت میکرد و زنانش را از آن جا بیرون میکرد و جز من کسی در نزد او باقی نمیماند و هر گاه برای خلوت کردن با من به منزل من میآمد، فاطمه(س) و هیچ یک از پسرانم را بیرون نمیفرستاد. هر گاه از او سؤال می کردم، مرا پاسخ می داد و هر گاه پرسش هایم تمام می شد و سکوت میکردم، با من سخن آغاز میکرد. هیچ آیهای از قرآن بر رسول خدا(ص) نازل نشد، مگر اینکه قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و آن را با خط خود نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعلیم داد و از خدا خواست که توان فهم و حفظ آن را به من عطا فرماید. از زمانی که آن دعا را درباره من فرمود، هیچ آیهای از کتاب خدا و هیچ یک از علومی را که بر من املا کرد و نوشتم، فراموش نکردم. هر چه خدا به او تعلیم داد، از حلال و حرام و امر و نهی و گذشته و آینده و هر کتابی که پیش از وی نازل شده از طاعت و معصیت، همه را به من تعلیم فرمود و آن را حفظ کردم و حتی یک حرف از آن را فراموش نکردم. سپس دستش را بر سینهام نهاد و از خدا خواست دلم را از علم و فهم و حکم و نور پر کند. گفتم: ای پیامبر خدا، پدر و مادرم به فدایت! از زمانی که آن گونه برایم دعا نمودی، چیزی را فراموش نکردم و آن چه را ننوشتم نیز از یاد من نرفت. آیا هنوز بر من بیم فراموشی داری؟ فرمود: نه بر تو بیم فراموشی و نادانی ندارم».
بابایی در پاسخ به این سؤال که چرا امروز با وجود اینکه ما معتقدیم تمامی آیات قرآن تفسیر شده است، پس چرا بسیاری از سؤالات در مورد آیات قرآن توسط مفسران بدون پاسخ مانده و ما جواب قطعی برای آن نداریم، تصریح کرد: در عصر ائمه(ع) مشکلات متعددی وجود داشت که این امکان فراهم نشد؛ پیامبر تمامی آیات را برای امام علی(ع) و امام نیز به امامان بعدی تا حضرت حجت منتقل کردهاند، ولی در دوره ائمه(ع) خلفای جور بر مردم حاکم شدند که حتی اجازه نمیدادند که مردم خدمت آن بزرگان برسند و سؤالات خود را بپرسند. از طرفی افراد غیر معصوم(ع) هر کدام در حد فهم خود میتوانند از قرآن بهره ببرند، از این رو برخی از شاگردان ائمه(ع) مطالب بیشتری نسبت به دیگران آموخته بودند و در هر صورت حکمت الهی اقتضاء تفسیر کل قرآن را داشته است.
برکات وجودی امام زمان(عج) در زمان ظهور
این استاد حوزه ادامه داد: عصر غیبت که سپری شود یکی از برکات وجودی امام زمان(عج) آگاهی به لایههای عمیق قرآن است، زیرا در عصر غیبت، تفاسیر فقط در مورد ظواهر قرآن بحث کردهاند و از تبیین لایههای باطنی قرآن عاجزند.
بابایی با اشاره به نقش ائمه(ع) در تفسیر قرآن بیان کرد: یکی از دلایل عقلی در اثبات عصمت ائمه(ع) از طرفی و ضرورت وجود امام از طرف دیگر همین بحث تفسیر قرآن است، زیرا بعد از پیامبر(ص) نباید جریان تبیین و تفسیر قرآن قطع میشد و این کار با حکمت الهی صورت گرفته است، البته در عصر غیبت کوتاهی مردم سبب شده تا وضعیت غیبت شکل بگیرد و ما هم در حد فهم فقها و مفسران و روایات رسیده مکلف هستیم.
وی با اشاره به روایتی که نقل شده پیامبر ۱۰ آیه ۱۰ آیه قرآن را برای صحابی قرائت و تفسیر میکردند، افزود: پیامبر دو جلسه عمومی و خصوصی داشتند که در جلسات عمومی تفسیر و قرائت قرآن میکردند، ولی به دلایلی که گفته شد، یعنی عدم استعداد عمومی و عدم امکان عمومی و فهم و درک مخاطبان، امکان تفسیر تمامی آیات میسر نبوده است، ولی در جلسات خصوصی با امام علی(ع) که حسنین نیز حضور داشتند این کار میسر شده است.
وی افزود: بر اساس آنچه اهل سنت معتقدند، کسانی مانند ابن عباس، ابن مسعود و ابی بن کعب و … بیشترین تفسیر را در جلسات عمومی فرا گرفتهاند و در کتب شیعه نیز بر روایات تفسیری ابن عباس تاکید شده، زیرا خود او گفته بود که من مطالب را از علی بن ابیطالب(ع) شنیدم البته او از امام نقل نکرده است، زیرا با توجه به فضای صدر اسلام، خوف این را داشت که در صورت نقل، کسی آراء وی را نپذیرد؛ ابن طاووس در سعد السعود به این مسئله اشاره کرده و آن را مورد تایید قرار داده است که ابن عباس برای پرهیز از عدم پذیرش، مطالب را از امام نقل نکرده و به نقل خود آورده است.
پیامبر(ص) چه میزان از قرآن را تبیین کردند/ تفسیر؛ دلیل عقلی ضرورت امام