امروز زمین آغوش گشوده تا بار دیگر انسان پاکی از سلاله خاندان پیامبر(ص) را در خود جای دهد و او را به حیاتی برتر از این دنیای دون و در کنار اولیا و انبیا نوید دهد. شهادت امام هادی (ع)، پیشوای دهم شیعیان، در ماه رجب و در ۴۲ سالگی اتفاق افتاد. عروج روح قدسی آن انسان وارسته جهان اسلام را غرق در ماتم و اندوه ساخت. شهادت مظلومانه آن بزرگوار شهر سامرا را پر از شیون و ناله کرد. همه دوستداران اهل بیت در غم فقدان گوهری تابناک عزادار شدند و آن سال را سال اندوه شیعه نامیدند.
خلفای عباسی از توجه مردم نسبت به خاندان رسالت همیشه در هراس بودند و از دیدن عشق و علاقه قلبی مردم نسبت به خاندان پیامبر احساس خطر میکردند. در مدینه، زادگاه امام هادی (ع)، والی مدینه آزار فراوانی نسبت به این شمع تابان الهی روامیداشت.
از این روی، شخصی به نام بریحه عباسی که امام جماعت بود، به متوکل نامه نوشت که اگر هنوز تو را به مکه و مدینه نیاز هست، علی بن محمد (ع) را از این دیار تبعید کن، چرا که بیشتر مردمان این منطقه را تحت نفوذ و اطاعت خویش درآورده است. بدین ترتیب بود که متوکل با احترام امام را به سامرّا، محل خلافت خویش، دعوت کرد.
متوکل خلیفه عباسی در ظاهر حضرت هادی (ع) را با احترام و تکریم به سامرا آورد، ولی همواره در صدد اهانت و آزار حضرت (ع) بود؛ به گونهای که هنگام ورود، حضرت را در کاروان سرای نامناسبی سکونت داد. شخصی از دوستداران حضرت برای عرض این مطلب به خدمت ایشان آمد. حضرت امام هادی (ع) در پاسخ فرمودند: کسی که خداوند قدر و منزلتش را بلند سازد، با این رفتار کوچک و حقیر نمیشود.
با آنکه جوّ اختناق و ستم دوره خلفای عباسی، امکان استفاده از امام هادی (ع) را بسیار محدود کرده بود، در عین حال برخی از مشتاقان معارف قرآن و اهل بیت (ع) توانستند به قدر ظرفیت خویش از حضرت امام هادی (ع) کسب فیض کنند. در روایات، ۱۸۵ تن از راویان احادیث و شاگردان امام را نام بردهاند که در میان آنان چهرههای درخشانی چون حضرت عبدالعظیم حسنی، حسین بن سعید اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری به چشم میخورند.
دهمین ستاره آسمان ولایت، امام ابوالحسن هادی (ع) زیارتی به نام «زیارت جامعه» تقدیم دوستداران امامت فرموده است. جان ما خاکیان فدای تربت پاک او باد که با شعاع فروزان سخن خویش ما را با آسمان عظمت و جلال الهی آشنا ساخته است. شیوایی کلام و والایی مضمون و دانش و معرفتی که در آن موج میزند، خود گویای اصالت این زیارت و معرّف دانش سرشار گوینده ارجمند آن امام هادی (ع) است.
زندگانی پر نشیب و فراز امام هادی (ع) همزمان با حکومت هفت خلیفه عباسی بوده است. امام هادی (ع) همچون اجداد پاک خویش با سازش ناپذیری در برابر بیداد ظالمان و با دادخواهی و طرفداری از عدالت و هدایت و ارشاد انسانها، به مبارزه با خلفای غاصب میپرداختند. به همین دلیل خلفا با وجود امام هادی (ع) همواره حکومت خویش را در خطر میدیدند و به هر طریق در تلاش بودند، چهره دهمین پیشوای راستین مسلمانان را دگرگون جلوه دهند و با نیرنگهای گوناگون، علاقه امت را نسبت به آن بزرگوار کم کنند.
دوران امامت حضرت علی النقی (ع) بیشتر با متوکل عباسی همزمان بود و این دوران از سختترین سالهای زندگی آن بزرگوار است، زیرا متوکل از جنایتکارترین چهرههای حکومت عباسی بود. سختگیری و آزار متوکل نسبت به امام هادی (ع) و اهل بیتش به جایی رسید که مردم را به جرم پیروی از امامان گرامی و دوستی با آنان شکنجه میکردند و از همین روی، کار بر دوستداران اهل بیت طهارت بسیار مشکل شد و سرانجام این معصومِ مظلوم را با زهر به شهادت رساندند.
زهر سراسر بدن امام هادی (ع) را فرا گرفته بود و حضرت در بستر بیماری آخرین زمزمههای قدسی را با معبود خویش نجوا میکرد. غم و اندوهی گران بر قلوب مؤمنان سنگینی میکرد و چشمها در فراق آن محبوب اشک میریخت. حضرت امام علی النقی (ع)، آن طبیب دردهای دردمندان و شفیق دلهای مجروح مؤمنان، در سومین روز از ماه رجب سال ۲۵۴ (ه) شربت شهادت نوشید.
تقدیر الهی این بود که امام هادی ـ علیهالسلام ـ نوه گران مایه خویش را نبیند، چرا که ولادت حضرت مهدی ـ علیهالسلام ـ یک سال پس از شهادت حضرت هادی (ع) رخ داد؛ اما آن حضرت، به دلیل آگاهی از نزدیک شدن وعده خدا درباره ولادت امام مهدی (ع) جوّ فکری، فرهنگی و اجتماعی جامعه خویش را برای میلاد نور آماده و مقدمات آن را فراهم میساخت.
از این روی، امام هادی ـ علیه السلام ـ به تدریج از حضورش در میان مردم میکاهد تا مردم را رفته رفته برای دوران غیبت امام ـ علیهالسلام ـ آماده سازد و به همین دلیل است که حضرت، در بغداد و مرکز کشور پهناور اسلامی، برای خویش نمایندگانی برگزید تا واسطه پیوند میان امام (ع) و دوستداران اهلبیت (ع) باشند.
امام هادی ـ علیهالسلام ـ با بیان سخنانی روشن، امامان بعداز خود را ذکر کرده و فرمودند: «امامِ پس از من، فرزندم حسن ـ علیهالسلام ـ و پس از او، پسرش قائم (عج) است؛ همو که زمین را از عدل و داد لبریز میسازد، همانگونه که در آستانه ظهورش، از ستم و بیداد لبریز است» و با این بیان، هر گونه شبهه و تردید را از دلهای حق جویان زدودند.