آيا توحيد پيغمبر عظيم الشأن اسلام و پيامبران و ائمه كامل بوده است؟ اين مطلب را بايد جستجو كنيم، بايد به قرآن مراجعه كنيم، خداوند در آخرين آيه سوره بقره مىفرمايد:
«آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ»
«أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ» مربوط به توحيد است، آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله آيه توحيد را به طور كامل درك كرده است؟ اگر درك نكرده بود پس خداى حكيم يك پيغمبر ناقص براى ما فرستاده است. و اين امر بر خداى حكيم، قبيح است، كه ناقصى را به سوى انسانها بفرستد و امر كند ناقصان را كامل كن. آيا امكان دارد ناقص، بتواند ناقصان را كامل نمايد؟ مانند اين است به فقير و تهيدست بگويند، برو تهيدستان را غنى كن.
آيا پيغمبر صلى الله عليه و آله به طور كامل خدا را شناخته است؟ در روايت آمده است كه: «2» احدى در اين عالم مانند پيغمبر، خدا را نيافته بود. چقدر خدا را يافته بود؟
پروردگار مىفرمايد: هر كس، هر چه درباره من مىگويد بوى شرك مىدهد حتى فلاسفه، تنها حرفى را درباره من قبول كنيد كه از زبان عباد مخلص من مىشنويد.
در شناخت من، به هيچ استاد، عالم و فيلسوفى در اين عالم تكيه نكنيد، آنها مرا نيافتهاند، «إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ» «3» خداوند در اين آيه مىفرمايد: انبيا و پيغمبر صد در صد مرا يافتهاند. خداوند انسانهاى كامل را براى ما فرستاده، كه ما ناقصان را كامل كنند. عالم را فرستاده، كه ما جاهلان را عالم كند.
«ولكن يسعنى قلب عبدى المؤمن»
قلب بنده مؤمن من، گنجايش مرا دارد. آسمانها و زمين گنجايش مرا ندارند.
معلوم مىشود شما از آسمان و زمين بالاتر هستيد، از همه موجودات برتر هستيد.
شما مافوق همه موجودات و فقط مادون پروردگار هستيد، يك رباعى از بابا طاهر مطرح مىكنم، انسانهاى فهميده بسيار از اين مسائل در فشار قرار مىگيرند.
بابا طاهر انسان عالم و عارفى بود، درس خوانده و مىدانست كه چه مىگويد، غير از اين رباعيات، نزديك چهار صد كلمه قصار دارد، تا جايى كه من تحقيق كردم بيش از 50 حكيم و فيلسوف بر اين كلمات شرح نوشتند و هنوز هم جاى شرح دارد.
دلا غافل ز سبحانى چه حاصل |
مطيع نفس و شيطانى چه حاصل |
|
بود قدر تو افزون از ملائك |
تو قدر خود نمىدانى چه حاصل |
|
چه موقع مىخواهى خود را بشناسى، خداوند در سوره مباركه يونس مىفرمايد: فرعون وقتى خود را شناخت كه در حال جان دادن در ميان امواج آب بود.
به خدا اعلان كرد، پروردگار هم جواب او را داد:
«آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ»
اكنون خودت را شناختى، همه روابط تو را با اين عالم قطع كردهايم، اكنون وقت خودشناسى نيست.
اميرالمؤمنين مىفرمايد: «الناس» يعنى «كل الناس»، «الف و لام» از نظر ادبى الف و لام استغراق است، به معناى كل است، البته اين كلها استثناء دارد، اما بسيار محدود، «الناس نيام» «4» فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام بسيار عجيب است، تا كسى به ادبيات عرب وارد نباشد، ظرافت اين سخنان را نمىيابد، نمىفرمايد:
«الناس نائمون» مردم خوابشان برده است، على عليه السلام مىفرمايد: «الناس نيام» مردم خود خواب هستند؛ يعنى خواب با ذاتشان وحدت پيدا كرده است، اگر اين طورى باشند، با هيچ تلنگرى بيدار نمىشوند.
به قدرى پيغمبر صلى الله عليه و آله براى بيدار كردن مردم سعى كرد، اما آنها هدايت نشدند، كه خداوند در قرآن مىفرمايد:
«فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ»
از غصّه بيدار كردن مردم، دارد جان تو از دست مىرود. خدا به او فرمود:
«ذَرْهُمْ»