ملامحمد تقي بن محمد اسماعيل از مشاهير علماي شيعه است. وي از محمدتقي بن محمد رحيم تهراني اصفهاني معروف به صاحب هدايةُالمُسْتَرشِدين اجازهي اجتهاد گرفت و به مدت چهارده سال در محضر علماي نجف و كربلا تلمذ كرد. ملامحمدتقي استرآبادي در سال 1271 ق كه در مرزهاي استرآباد اغتشاشاتي بروز كرد، براي گزارش شرح واقعه به ناصرالدين شاه به تهران آمد اما پيش از بازگشت در همانجا درگذشت.
موضوع: "1)سیره اهل بیت(ع)"
عزاداری کردن، گریاندن . گریستن، اسباب تقوا و پرهیزکاری، و عروج و صعود قوی شود؛ و اسباب شیطانی گمراه کننده شکسته و ضعیف گردد.
یک علت این که در مجلس به خاطر کمترین اشکی، گناهان بسیار بخشیده می شود، علت آن است که آن شخص به خاطر آن یک قطره اشک به ثواب نامتناهی می رسد.
(عن الحسین بن علی علیه السلام: ما من عبد قطرت عیناه فینا قطرة او دمعت عیناه فینا دمعة الا بوأه الله فی الجنّة حقبا.
عن زین العابدین علیه السلام: ایما مومن زرفت عیناه لقتل الحسین علیه السلام حتی تسیل علی خدّه بواه الله غرفا فی الجّنة یسکنها احقابا و ایما مومن دمعت عیناه حتی تسیل علی خده فی ما مسنا من الاذی من عدونا فی الدنیا بواه الله منزل صدق.
عن مولانا الصادق علیه السلام: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه و لو مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر.
و عنه علیه السلام وانّه (الحسین علیه السلام) لینظر الی من یبکیه فیستغفر له و یسأل اباه الاستغفار له و یقول: ایّها الباکی لو علمت ما اعدّ الله لک لفرحت اکثر مما حزنت و انه لیستغفر له من کل ذنب و خطیئة)
بدان که اگر این مصائب اهل بیت علیهم السلام اتفاق نمی افتاد، بهترین دو حکیم کامل هم نمی توانستند برای اصلاح نفوس از هواهای نفسانی این اسباب را فراهم آورند. و چندین بار اشاره کردیم که در واقع بالاترین مقامات عروج محمدی صل الله علیه و آله شهادت حسینیه است که این شهادت مَظهَر و مُظهِر بالاترین مرتبۀ عروج است که همان مقام فناء فی الله است . بقای بندگان و جاودانگی آنان در ظلّ الله است.
اگر خوب ملاحظه کنی، خواهی یافت که حکیم کامل برای اصلاح نفوس، دفع نمودن شرارت نفس های پلید، و از بین بردن خواهش های نفسانی، در مرحلۀ اول قلوب شیعیان را از محبت اهل بیت اطهار علیهم السلام مملو ساخت و قلوب دوستان را با مصائب سختی که بر اهل بیت علیهم السلام وارد شده از گمراهی های شیطانی پاک و مصفا نمود و با انوار الاهی نورانی ساخت. و بیشتر نفوس در مجالس عزاداری اهل بیت طاهرین علیهم السلام بی اختیار توبه می کنند.
چگونه توبه کننده نباشند در حالی که در حدیث است که:
ملائکه از طرف پروردگار به نگهداری اشک چشم ها مامورند. که در واقع گویا بعد از شدید شدن و هیجان جهنم و غلبۀ آن بر گنه کاران، برای دور کردن شعله های آتش، دوائی و علاجی بهتر از این اشک نیست. (عن الصادق علیه السلام: اذا کان یوم العاشر من المحرم تنزل الملائکة من السماء و مع کلّ ملک منهم قارورة من البلور الابیض و یدورون فی کل بیت و مجلس یبکون فیه علی الحسین علیه السلام فیجمعون دموعهم فی تلک القواریر. فاذا کان یوم القیامة فتلتهب نار جهنم فیضربون من تلک الدموع علی النار فتهرب النار عن الباکی علی الحسین مسیرة ستین الف فرسخ)
گویا در بعضی از روایات دارد که:
جناب رسول خدا صل الله علیه و آله با این اشک های چشم و گریۀ عزای امام حسین علیه السلام آن التهاب آتش را از گناهکاران دور می کند.
گویا از روایات استفاده می شود که:
آن اشک ها را ملائکه بر آتش ها می ریزند، آن آتش ها فرو می نشینند و آتش دور می شود و گناه کاران آسوده می شوند.
و در روایت دارد که:
اشک را در چشمۀ حیات می ریزند و آن اشک ها استعداد آن چشمه را می افزاید که هر که در آن شست و شو شود قابل جاودانه ماندن در بهشت می گردد.
به هر حال برای اصلاح نفوس، محفوظ ماندن از غلبۀ شیطان و ضعیف شدن خواهش های نفسانی، بهترین مداوا همین تهیۀ اسباب خون و گریه است که حکیم کامل حضرت رسول خدا صل الله علیه و آله برای این امت فراهم آورده است.
شیخ طوسى(ره) اولین کسى بود که حوزه مبارکه نجف اشرف را پایهگذارى نمود و مرکز علم قرار داد.
ابو جعفر محمد بن حسن بن على طوسى مشهور به شیخ طوسى از اکابر علماى امامیه و از ثقات و اعیان فرقه حقه بود. ایشان فقیه اصولى و محدث و رجالى و کلامى و مفسر و ادیبى کم نظیر بود.
این عالم فقیه، قریب به سى و هفت کتاب نوشته که از آن جمله مىتوان: تهذیب ـ استبصار ـ تبیان در تفسیر ـ عدة الاصول ـ فهرست ـ اختیارات الرجال ـ غیبت شیخ طوسى ـ مبسوط ـ مختصر المصباح در ادعیه ـ ما یعلل و ما یعلل در علم کلام ـ ما لا یسع المکلف الاخلال به در اصول و فروع، را نام برد.
شیخ طوسى(ره) در رمضان سال 385 هجرى قمرى متولد شد و در 22 محرم سال 460 هجرى قمرى در نجف اشرف وفات نمود و سه تن از شاگردانش او را غسل داده و طبق وصیت خود ایشان وى را در خانه خودشان دفن نمودند.
بدان که لفظ عرش از نظر شرع دارای چند معنا است که یکی از آن معانی مجموع عالم امکان است (امام صادق علیه السلام در بارۀ «الرحمن علی العرش استوی» فرمود: استوی علی کل شیِ فلیس شیءُ اقرب الیه من شیء. نیز فرمود: العرش فی وجه هو جملة الخلق) و از بعضی روایات معتبر استفاده می شود که قوام عرش الاهی به این دو نور است؛ به این معنا که به وجود نور حسن علیه السلام جانب راست عرش و به وجود نور حسین علیه السلام جانب چپ عرش حاصل شد؛ چنان چه از روایات به ملاحظۀ ابتدای خلقت و ختم خلقت همین معنا بر می آید. (انّ الحسن و الحسین شنفا العرش)
پروردگار عالمیان بعد از این که بنای حشر و نشر شد، امر می فرماید که عرش الاهی را به بهترین زینت ها مزین کنند و در محشر آن را حاضر کنند.
پس در طرف راست عرش، منبری از نور_که گویا از نور سبز باشد_ گذاشته می شود؛ و در طرف چپ عرش منبری از نور_ که گویا از نور سرخ باشد_ گذاشته می شود. پس از جانب پروردگار عالمیان، حسنین علیهماالسلام مامور می شوند که بر عرش رحمان بالا روند.
حضرت مجتبی علیه السلام بر منبری که در طرف راست عرش گذاشته شده می ایستد؛ حضرت امام حسین علیه السلام نیز بر منبری که در طرف چپ گذاشته شده می ایستد.
از روایت چنین استفاده می شود که آن دو نور در آن روز چنان درخشنده می شوند که بعد از ورود به محشر، هیچ کس ایشان را نمی شناسد که آیا نبی مرسل، یا ملک مقرب، و یا بندۀ دیگرند.
پیوند: http://www.hawzah.net/fa/daneshvarview.html?DaneshvarID=572
ولادت و خاندان
چنانکه نقل است مولای متقیان علی علیه السلام در مسیر حرکت از کوفه به صفین بر تپه های بابل روی تل بزرگی ایستاد و اشاره به بیشه و نیزاری نمود و این سخن را فرمود:
اینجا شهری است و چه شهری !
اصبغ بن نباته از یاران نزدیک حضرت عرض کرد:
یا امیرالمومنین ! می بینم از وجود شهری در اینجا سخن می گویی ، آیا در اینجا شهری بود و اکنون آثار آن از بین رفته است ؟
فرمود: نه ! ولی در اینجا شهری به وجود می آید که آن را ((حله سیفیه )) می گویند و مردی از تیره بنی اسد آن را بنا می کند و از این شهر مردمی پاک سرشت و مطهر پدید می آیند که در پیشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوه می شوند.
در شب 29 رمضان 648 ق . در این شهر فرزندی از خاندانی پاک سرشت ولادت یافت که از مقربان درگاه باری تعالی قرار گرفت . نامش حسن و معروف به آیه الله علامه حلی است . مادرش بانویی نیکوکار و عفیف ، دختر حسن بن یحیی بن حسن حلی خواهر محقق حلی است و پدرش شیخ یوسف سدیدالدین از دانشمندان و فقهای عصر خویش در شهر فقاهت حله است .
علامه حلی از طرف پدر به ((آل مطهر)) پیوند می خورد که خاندانی مقدس و بزرگ و همه اهل دانش و فضیلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته های گرانقدر به یادگار مانده که تا به امروز و در امتداد تاریخ مورد استفاده دانش پژوهان قرار گرفته است . آل مطهر به قبیله بنی اسد که بزرگترین قبیله عرب در شهر حله است پویند می خوردند که مدت زمانی حکومت و سیادت از آنها بود.
آغاز تحصیل
منزل شیخ سدیدالدین که سرشار از کرامت و تقواست ، کودکی را در خود جای داده که مایه افتخار آن است . حسن فرزند شیخ گرچه هنوز از عمرش چند سالی بیش نگذشته ، با راهنمایی دلسوزانه پدرش برای فراگیری قرآن مجید به مکتب خانه رفت و با تلاش و پیگیری مداوم و هوش و استعداد خدادادی که داشت در زمان کوتاه خواندن قرآن را بخوبی یاد گرفت .
فرزند شیخ نوشتن را در مکتب خانه آموخت ولی به این مقدار راضی نشد. از این رو نزد معلم خصوصی خد رفت و در محضر شخصی به نام ((محرم )) با تلاش و جدیت فراوان در اندک زمان نوشتن را بخوبی فرا گرفت .
حسن بن یوسف پس از آموختن کتاب وحی و خط، کم کم آمادگی فراگیری دانشها را در خود تقویت نمود و در مراحل اولیه تحصیل مقدمات و مبادی علوم را در محضر پدر فاضل و فقیه خود آموخت و به سبب کسب این همه فضیلتها و نیکیها در سنین کودکی به لقب ((جمال الدین )) (زینت و زیبایی دین ) در بین خانواده و دانشمندان مشهور گشت .
در برابر طوفان
هنوز یک دهه از سن جمال الدین حسن نگذشته بود که با حمله وحشیانه مغولان رعب و وحشت سرزمینهای اسلام را در بر گرفت . ایران در آتش جنگ مغولان می سوخت و شعله آن دیگر نواحی را نیز تهدید می کرد. در این میان مردم عراق دلهره عجیبی داشتند. هر لحظه ممکن بود لشکریان مغول از ایران به سوی عراق حرکت کنند و شهرهای آنجا را یکی پس از دیگری فتح نمایند. بغداد پایتخت عباسیان آخرین روزهای زوال خلافت عباسیان را مشاهده می کرد. مردم از ترس احتمال حمله مغلولان وحشی شهرها خالی کرده و سر به بیابان گذاشته بودند.
شیعیان و مردم شهرهای مقدس عراق چون کربلا، نجف و کاظمین به بارگاه ملکوتی ائمه معصومین روی آورده ، در حرم امن اهل بیت عصمت و طهارت علهیم السلام پناهنده شدند و حریم دل را آرامش می دادند.
مردم حله نیز سر به بیابان و نیزارها گذاشته ، بعضی به کربلا معلا و نجف اشرف پناهنده شدند و چند نفری هم در شهر ماندند که از جمله آنان سه نفر فقیه و دانشمند به نامهای : شیخ یوسف سدیدالدین ، سید مجدالدین بن طاووس و فیه ابن العز بودند. این دانشمندان در جایی جمع شدند و برای نجات شهرهای مقدس کربلا، نجف ، کوفه حله در پی چاره اندیشی بر آمدند و پس از گفتگوهای زیاد و مشورت با یکدیگر به این نتیجه رسیدند که نامه ای نزد هلاکوخان پادشاه مغول بفرستند و از وی امنیت و آسایش برای شهرهای مقدس عراق در خواست نمایند.
سرانجام در سال 657 ق . بغداد به دست هلاکو فتح گردید و ((معتصم )) آخرین خلیفه بنی عباس از بین رفت حوزه فرهنگ اسلام و مذهب شیعی در بغداد که از رونق بسزایی بر خوردار بود متلاشی شد و بر شهرهای عراق ترس و وحشت از مغولان سایه افکند. ولی به رغم وحشیگریهای مغولان دور از فرهنگ و با تلاش و همت بلند و درایت فقهای شیعه در حله - بویژه شیخ یوسف سدیدالدین پدر جمال الدین حسن - لطف و عنایت پروردگار، امنیت به شهر حله و شهرهای مقدس عراق بازگشت و سرزمین حله پناهی برای فقها و دانشمندان شد.
از این پس حله تا اواخر قرن هشتم ، به مثابه یکی از حوزه های برزگ مذهب شیعی شناخته می شد که طلاب و اندیشمندان از گوشه و کنار مجذوب آن حوزه می شدند. بدین ونه وطن جال الدین حسن برای وی و دیگر دانش پژوهان در ساره صلح و آرامش و به دور از جنگ و خونریزی مهیای استفاده از محضر بزرگان و عالمان دین قرار گرفت .
در محضر عالمان
جمال الدین در شهر حله بزیست و در محضر فقها، متکلمان و فلاسفه والا مقام با کمال ادب زانو زد و از روح بلند و اخلاق و دانش آنان بهره کافی برد و خویشتن را به دانش و تهذیب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح گردید و از دست آنان به دریافت اجازه نامه اجتهادی و نقل حدیث مفتخر گردید. حال به اختصار به نام چند نفر از اساتید بزرگواری اشاره می کنیم :
شیخ یوسف سدیدالدین (پدر ارجمند او)، محقق حلی (602 - 676 ق )، خواجه نصیرالدین طوسی (597 - 672 ق .) سید رضی الدین علی بن طاووس (597 - 664 ق .)، سید احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق .) یحیی بن سعید حلی (متوفا به سال 690 ق .) مفیدالدین محمد بن جهم حلی ، علی بن سلیان بحرانی ، ابن میثم بحرانی (626 - 679 ق .)، جمال الدین حسین بن ایاز نحوی (متوفای 681 ق .)، محمد بن محمد بن احمد کشی (615 - 695 ق )، نجم الدین علی بن عمر کاتبی (متوفا به سال 675 ق )، برهان الدین نسفی ، شیخ فاروقی واسطی و شیخ تقی الدین عبدالله بن جعفر کوفی .
گنجینه ماندگار
تدریس و تالیف هر یک فضیلت بسیار مهمی برای رادمردان عرصه دانش است و علامه شخصیتی بود که در این دو جنبه از دیگر محققان و دانشوران پیشی گرفت و سرآمد روزگار شد. چنانکه گفته اند: علامه حلی زمانی از نوشتن کتابهای حکمت و کلام فارغ شد و به تالیف کتابهای فقهی پرداخت که از عمر مبارکش بیش از 26 سال نگذشته بود.
او در رشته های گوناگون علوم کتابهای زیادی دارد که اگر در مجموعه ای جمع آوری شود دایره المعارف و کتابخانه بسیار ارزشمندی خواهد شد. یکی از دانشمندان می نویسد: اگر به نوشته های علامه دقت کنید پی خواهید برد که این مرد از طرف خداوند تایید شده است ، بلکه نشانه ای از نشانه های خداست . چنانچه نوشته های وی بر ایام عمرش - از ولادت تا وفات - تقسیم شود سهم هر روز یک دفترچه بزرگ می شود.
الف - آثار فقهی
منتهی المطلب فی تحقیق المذهب ، تلخیص المرام فی معرفه الاحکام ، غایه الاحکام فی تصحیح تلخیص المرام ، تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه ، مختلف الشیعه فی احکام الشرعیه ، تبصره المتعلمین فی احکام الدین ، تذکره الفقها، ارشاد الاذهان فی احکام الایمان ، قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام ، مدارک الاحکام ، نهایه الاحکام فی معرفه الاحکام ، المنهاج فی مناسک الحاج ، تسبیل الاذهان الی احکام الایمان ، تسلیک الافهام فی معرفه الاحکام ، تنقیح قواعد الدین ، تذهیب النفس فی معرفه المذاهب الخمس ، المعتمد فی الفقه ، رساله فی واجبات الحج و ارکانه و رساله فی واجبات الوضو و الصلوه .
ب - آثار اصولی
النکه البدیعه فی تحریر الذریعه ، غایه الوصول و ایضاح السبل ، مبادی الوصول الی یعلم الاصول ، تهذیب الوصول الی علم الاصول ، نهایه الوصول الی علم الاصول ، نه الوصول الی علم الاصول ، منتهی الوصول الی علمی الکلام و الاصول .
ج - آثار کلامی و اعتقادی
منهاج الیقین ، کشف المراد، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت ، نظم البراهین فی اصول الدین ، معارج الفهم ، الابحاث المفیده فی تحصیل العقیده ، کشف الفوائد فی شرح قواعد العقائد، مقصد الواصلین ، تسلیک النفس الی حظیره القدس ، نهج المسترشدین ، مناهج الهدآیه و معارج الدرآیه ، منهاج الکرامه ، نهایه المرام ، نهج الحق و کشف الصدق ، الالفین ، باب حادی عشر، اربعون مساله ، رساله فی خلق الاعمال ، استقصا النظر، الخلاصه ، رساله السعدیه ، رساله واجب الاعتقاد، اثبات الرجعه ، الایمان ، رساله فی جواب سئوالین ، کشف الیقین فی فضائل امیر المومنین علیه السلام ، جواهر المطاب ، التناسب بین الاشعریه و فرق السوفسطائیه المبحاث السنیه و المعارضات النصریه ، مرثیه الحسین علیه السلام .
د - آثار حدیثی
استقصا الاعتبار فی تحقیق معانی الاخبار، مصابیح الانوار، الدرر و المرجان فی الاحادیث الصحاح و الحاسن ، نهج الوضاح فی الاحادیث الصحاح ، جامع الاخبار، شرح الکلمات الخمس لامیرالمومنین علیه السلام ، مختصر شرح نهج البلاغه ، شرح حدیث قدسی .
ه - آثار رجالی
خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال ، کشف المقال فی معرفه الرجال ، ایضاح الاشتباه .
و - آثار تفسیری
نهج الایمان فی تفسیر القرآن ، القول الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز و ایضاح مخالفه السنه .
ز - آثار فلسفی و منطقی
القواعد و المقاصد، الاسرار الخفیه ، کاشف الاستار، الدر المکنون ، المقامات ، حل المشکلات ، ایضاح التلبیس ، الجوهر النضید، ایضاح المقاصد، نهج العرفان ، کشف الخفا من کتاب الشفا، مراصد التدقیق و مقاصد التحقیق ، المحاکمات بین شراح الاشارت ، ایضاح المعضلات من شرح الاشارات ، نور المشرق فی علم المنطق ، الاشارات الی معانی الاشارات ، بسط الاشارت ، تحریر الابحاث فی معرفه العلوم الثلاثه ، تحصیل الملخص ، التعلیم التام ، شرح القانون ، شرح حکمه الاشراق ، القواعد الجلیه .
ح - آثار ارزنده در زمینه دعا
الادعیه الفاخره المنقوله عن الائمه الطاهره و منهاج الصلاح فی اختصار المصباح .
ط - آثار ادبی
کشف المکنون من کتاب القانون ، بسط الکافیه ، المقاصد الوافیه بفوائد القانون و الکافیه ، المطالب العلیه ، لب الحمکه ، و اشعار در موضوعات مختلف و قصیده ای بلند درباره دانش و مال .
ی - دیگر آثار
آداب البحث ، جوابات المسائل المهنائیه الاولی ، جوابات المسائل المهنائیه الثانیه ، جواب السوال عن حکمه النسخ ، اجازه نقل حدیث به بنی زهره حلبی ، لاجازه نقل حدیث به قطب الدین رازی در ورامین ، اجازه نقل حدیث به مولا تاج الدین رازی در سلطانیه ، دو جازه نقل حدیث به سید مهنا بن سنان مدنی در حله ، اجازات متعدد به شاگردان و دیگر فقها، وصیتنامه ، الغریه ، مسائل سید علاالدین .