میخواهیم درباره قبولی عمل بگوییم، که کجا مهر میخورد میگویند: قبول شد. کجا مهر نمیخورد میگویند: مردود شد.
به امیرالمؤمنین گفته شد: «كم تتصدق» چقدر پول به فقرا میدهی؟ «كم تخرج مالك ألا تمسك» یک خرده پول برای خودت نگه نمیداری؟ فرمود: «إني و الله لو أعلم أن الله تعالي قبل مني فرضا واحدا لامسكت» به خدا قسم، نمیدانم کارهایم قبول شده یا قبول نشده است.
دعای حضرت ابراهیم برای قبولی عمل
حضرت ابراهیم خیلی مقام دارد چون پدر عیسی هست، جد عیسی، جد موسی، جد پیغمبر ما، جد امام زمان، مقام ابراهیم خیلی مقام مهمی است. رفته مکه، کعبه ساخته، کارگرش هم بچه سیزده سالهاش اسماعیل بوده است. تازه میگوید: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» (بقره، ۱۲۷) اگر قبول کنی ارزش دارد. یعنی حتی ابراهیم، در بهترین کار ساختن کعبه، با کارگری یک پیغمبر به نام اسماعیل تازه باز هم میگوید: اگر قبول شد ارزش است. قبول نشود مکه و مسجدالحرام و کعبه و ابراهیم و اسماعیل، قبول نشود هیچی. این قبولی رویش عنایت شده است. حالا، مسئله دیگر…
قرآن میفرماید: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (مائده/۲۷) قرآن میفرماید: اگر کسی تقوا داشته باشد یعنی به گناه رسید خودش را نگه دارد، کارهایش قبول است. اگر هم عبادت میکند و هم گناه میکند، این قبول نیست. مثل لیوانی که هم آب درونش است، هم پر کاه درونش است. هم سوسک و پشه درونش است. شما لیوان را برمیگردانی. یک آیه در قرآن داریم میفرماید: «أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ» (احقاف/۱۶) میگوید: من عمل اینها را قبول میکنم. حالا اینها چه کسانی هستند؟ ۱- کسی که از زحمات پدر و مادرش تشکر کند. ۲- عمل صالح، کارهایش درست باشد. ۳- خلاف کرد، توبه و عذرخواهی کند، اگر کسی به پدر و مادر توجه کند و کار صالح انجام بدهد و از لغزش خود عذرخواهی کند و تسلیم خدا باشد، اینها را خدا میگوید: «أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ» من از اینها قبول میکنم. سعی کنیم پدر و مادر را راضی نگه داریم. لغزش کردیم فوری عذرخواهی کنیم. روایاتی داریم که لغزش کردید، خدا تا چند ساعت نمینویسد. در همین چند ساعت میگوید: دست نگه دارید شاید پشیمان شد. اگر گناه کردیم و پشیمان نشدیم میگوید: پس بنویس.
قبول نشدن مسجد ضرار
منافقین در مدینه مسجد ساختند به نام مسجد در آن توطئه کنند، کمینگاه باشد، رصدخانه باشد، اخبار داخل را به خارج و به دشمنان منتقل کنند. آمدند گفتند: یا رسول الله! بیایید یک مسجد ساختیم، افتتاح کنید. «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ»(توبه/۱۰۷) کسانی که مسجد میسازند اسمش مسجد است ولی درونش خانه تیمی است. مثل آمریکا که اسمش سفارتخانه بود ولی لانه جاسوسی بود. پیغمبر را دعوت کردند که مسجد بروند نماز بخواند که رسمیت پیدا کند. آیه نازل شد درون این مسجد نرو، «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ»(توبه/۱۰۸) آن مسجدهایی که براساس تقوا ساخته شده قبول است. مسجدی که براساس تقوا نیست، قبول نیست.
عبادت بدون کسالت و کراهت
بحث امشب چیست؟ خدا از چه کسانی قبول میکند و از چه کسانی قبول نمیکند؟ میگوید: اینها نماز که میخوانند در حال کسالت نماز میخوانند. «وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى» (توبه/۵۴) نماز که میخواند، نمیخواهد نماز بخواند. با زور نماز میخواند، با کسالت نماز میخواند. این هم نماز قبول نیست. پول هم که خرج میکند، «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ» با زور پول میدهد و با زور نماز میخواند، نه نمازش قبول است و نه زکاتش قبول است. حدیث داریم پیغمبر فرمود: یا علی اگر سه چیز، در مردم بود، کارهایشان قبول است. ۱- ورع، ۲- خلق ۳- حلم. اگر ورعی بود که «يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ» تقوایی داشت که وقت گناه خودش را نگه دارد، اخلاق خوبی داشت با مردم، در مقابل جهل جاهلان جوش نیاورد، حلیم بود. حلم داشت، آدمی که تقوا دارد، اخلاق دارد، صبور است، این کارهایش قبول است. حدیث داریم « ما عمل من لم يحفظ لسانه» (مجموعة ورام/ ج ۲/ص۵۹) کسانی که هرچه میخواهند میگویند، زبانشان کنترل ندارد، عملهایش قبول نمیشود. روزه میگیرد و قرآن هم میخواند ولی راحت غیبت میکند. بخوانم… «ما عمل» عملی انجام نداده که «من لم یحفظ لسانه» کسی اگر جلوی زبانش را نگیرد، کارهایش، مثل حوضی است که ترک دارد، هرچه هم آب درونش برود آخرش خالی است چون ترک دارد.
اگر کسی گناهی میکند اصرار کند باز هم آن گناه را بکند، اصرار بر گناه هم باعث میشود خدا عمل را قبول نکند. امام صادق قسم خورد «لا وَ اللَّهِ لا يَقْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَي الاصْرَارِ عَلَي شَيْءٍ مِنْ مَعَاصِيهِ» (كافي، ج ۲، ص ۲۸۸) امام صادق فرمود: به خدا قسم کسانی که اصرار دارند گناه کنند، یعنی پی در پی گناه میکنند عملشان قبول نمیشود. از نماز ما آن مقداری که حواسمان جمع است قبول میشود. آن مقداری که روی ما به سمت قبله است و زبان ما تکان میخورد اما دلمان جای دیگر است، آن مقداری که سر نماز حواس ما پرت است قبول نمیشود. «إِنَّمَا يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ مِنْ صَلاتِهِ مَا عَقَلَ مِنْهَا» (عوالي اللئالي، ج ۱، ص ۳۲۵) این هم یک مورد.
ایمان به خدا، شرط قبولی اعمال
پنج آیه در قرآن داریم نوشته «و هو مؤمن» یکی سوره اسراء است، میگوید: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» (اسراء/۱۹) اگر ایمان داشت، کارهایش قبول است. ایمان نداشت کارهایش قبول نیست. ممکن است یک کافری اتوبان بکشد، بلوار، درمانگاه، بیمارستان، مدرسه، ولی ایمان ندارد. یکوقتی ما دعوت شدیم برای خیرین مدرسهساز، گفتم: شما که مدرسه ساختید کار خوبی کردید و دست شما درد نکند ولی مواظب باشید اگر مدرسه بسازید ولی خمس و زکات ندهید، فایده ندارد. مثل آدمی که جنب است و هی در اقیانوسها شیرجه میرود. شیرجه کار غسل را نمیکند. سال بعد آن کسی که آمد ما را دعوت کند، گفت: آقای قرائتی بیا، سخنرانی شما خوب بود اما حرفی از خمس و زکات نزن. بگذار ما اینها را داشته باشیم.
باز یک آیه دیگر داریم، میگوید: «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»(طه/۱۱۲) باز یک جای دیگر قرآن میفرماید: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ(انبیاء/۹۴) «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»(نحل/۹۷) من عصر نگاه کردم دیدم پنج تا «و هو مؤمن» داریم، یعنی وقتی کارتان قبول است که ایمان داشته باشید. اگر ایمان داشته باشید، یک خاطره از امام رضا بگویم. در خانهاش نشستیم. دو نفر ظاهراً برادر بودند، از یک منطقه آمدند خدمت امام رضا مسئله شرعی پرسیدند که نماز ما چطور است؟ امام رضا فرمود: نماز تو شکسته است. دو رکعتی بخوان. چهار رکعتی را دو رکعتی بخوان. اما شما چهار رکعت هم چهار رکعت بخوان. گفت: آقا هردو از یک منطقه و از یک خانه و از یک شهر و محله و قبیله هستیم. مثلاً برادر هستیم، چطور او شکسته و ما درست؟ گفت: تو به قصد زیارت مأمون الرشید آمدی. سفر تو سفر حرام است. چون به نیت زیارت طاغوت آمدی. اماآن برادر به قصد زیارت من آمده است. زیارت من آمدی سفرت حلال است، سفر حلال چهار رکعتیها دو رکعت میشود. اما او به قصد زیارت مأمون آمده، سفرش حرام است و در سفر حرام نماز، بگویید… چهار رکعتی است.
کارهای ما قبول هست یا نه؟ همه کارهای ما بند به نماز است. مثل نخ، همه نخ بند به سوزن است. اگر سوزن فرو رفت، نخ هم فرو میرود. اگر سوزن ایستاد، نخ هم میایستد. اگر نماز قبول شد همه کار قبول میشود، اگر نماز قبول نشود هیچ کاری قبول نمیشود.
نماز و زکات در کنار یکدیگر
نماز و زکات در روایت داریم که «قرینتین» یعنی هردو با هم هستند، اگر زکات نباشد نماز هم نیست. بحث قبولی است. بعضیها نماز میخوانند و روزه میگیرند ولی جایی که باید حرف بزنند، تقیه میکنند و حرف نمیزنند. میخواهد این را داشته باشد، آن را داشته باشد. میخواهد با همه باشد و لذا کار به حق ندارد. میخواهد مردم داری کند. حدیث دیدم امروز عصر «لا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْكَ شَيْئاً حَتَّي تَقُولَ قَوْلا عَدْلا» (كافي، ج ۸، ص ۱۰۷) حدیث در کافی است. اگر حرف حق زدی کارهایت قبول است. اما اگر نماز میخوانی و دو لیتر هم گریه میکنی، اما یک جایی که باید بگویی: غلط هست، درست است، موضع نمیگیری. ما در کاشان میگوییم: فلانی خاک شیر مزاج است… یعنی با همه کنار میآیند. هیچوقت نمیگوید: این کار غلط است. این فکر غلط است. میترسد به مردم بر بخورد، میخواهد مردم داری کند. حدیث داریم، قرآن هم یک آیه داریم «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً، يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» (احزاب/۷۰ و ۷۱) اگر قول سدید، خجالت نکشید، آقا این کار غلط است. نه حالا ایشان مهمان ما هست، در ذوقش میخورد.
من گاهی وقتها با بعضیها تلفن میکنم، میگویم: سلام علیکم، میگوید: مخلصم آقای قرائتی، سلام با بنده است. حالتون چطور است؟ میگویم: سلام با بنده، جواب ما این وسط چه شد؟ من گفتم: سلام علیکم، جواب سلام واجب است، من میگویم: سلام علیکم، شما میگویی: سلام از بنده است. شروع به حرف زدن میکنی. بابا جواب سلام واجب است، چه شد جواب؟ میگوید: چه کنم؟ میگویم: یک سلام بده. میگوید: سلام علیکم! میگویم: حالا با هم اختلاط کنیم.
پزشک متخصصی بود حلقه طلا دستش بود. گفتم: طلا بر مرد حرام است و نماز هم باطل است. اگر میشود شما این طلا را دربیاورید. بعضی آنجا به ذهنشان رسید بابا این پزشکی که احترام کرده، حالا نمیخواهد به پزشک بگوید، ارزش ما به این است که به پزشک بگویم و به غیر پزشک هم بگویم. رُک حرف بزنیم. یکی از دوستان میگفت: از منبر پایین آمدم و از یک نفر پرسیدم: منبر من چطور بود؟ رُک بگو. گفت: رک بگویم؟ گفتم: بله، گفت: اول منبرت خوب نبود، ولی اخر منبرت انصافاً خراب کردی. گفت: اگر میخواهی رک بگویم، این رک بود. اگر کسی در حرف زدن کم میآورد جگر حرف زدن ندارد، صداقت و صراحت او کمرنگ است، عمل این هم قبول نمیشود.
ولایت اهلبیت علیهمالسلام، شرط قبولی کار نیکو
یکی دیگر، ولایت؛ اگر کسی کنار کعبه تمام عمرش نماز بخواند و فکر سیاسیاش دنبال رهبر عادل نباشد، رهبر خدایی، آن نمازها کنار کعبه و مسجدالحرام و مکه هم قبول نمیشود. ما عبادت میکنیم ولی گاهی یک آتش میزنیم و میسوزانیم. یکبار حضرت فرمود: هرکس یک لا اله الا الله و سبحان الله بگوید، یک درخت به باغ بهشت اضافه میشود. یکی از اصحاب گفت: به، پس باغ ما پر از درخت است. چون خیلی لا اله الا الله و سبحان الله و الحمدلله گفتیم. فرمود: بله، ولی گاهی یک آتش میفرستی و همه را میسوزاند. حفظ عمل از خود عمل مهمتر است. همه چیز همینطور است. زاییدن نه ماه طول میکشد. اما تربیت بچه خیلی، قالی را آدم یکسال، دو سال میبافد ولی حفظ قالی صد سال طول میکشد. قرآن را آدم یک سال، دو سال حفظ میکند اما خواسته باشد این حفظ را نگه دارد، دائم باید… شما سی روز روزه گرفتید، نماز خواندید، مناجات، احیاء، اما باید حفظش کنید.
اگر زنی شوهرش را نیش میزند، یا شوهری به زنش نیش میزند، عبادت هیچیک قبول نیست. حدیث، پیغمبر فرمود: «مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُوذِيهِ» اگر خانمی به شوهرش نیش میزند و شوهرش را اذیت میکند، «لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلاتَهَا» نماز خانم قبول نیست. کارهای خیر خانم قبول نیست، بعد پیغمبر فرمود: «وَ عَلَي الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُوذِياً ظَالِماً» (أعلام الدين، ص ۴۱۴) مرد هم اگر زنش را بسوزاند و اذیت کند، اعمال مرد هم قبول نیست. ما گاهی وقتها میخواهیم افطاری بدهیم، به زنمان میگوییم: عه، یا الله دیگر… چرا اینطور شد؟ بابا شما میخواهی افطار بدهی. خانم وظیفه ندارد. البته اگر خانم به وظیفهاش عمل کند، یعنی همین که وظیفهاش نیست، اجر دارد. زن و مرد اگر به کار همدیگر راضی باشند در ثواب شریک هستند.
امام صادق فرمود: «مَنْ نَظَر الى أبَويهِ نَظَرَ ماقتٍ وَ هُما ظالِمانِ لَهُ لَم يَقْبَلِ اللّهُ لَهُ صَلاةً» اگر انسان به پدر و مادرش نگاه خشم آلود کند، اگر پدر و مادر ظالم هم باشند، نمازش قبول نیست. اگر آدم خوبی باشند که هیچ، حتی پدر و مادر بد، اگر پدر و مادر آدمهای بدی هستند، ظالم هستند، شما خواسته باشی نگاه تند به آنها بکنی نماز قبول نیست. پس نماز چه کسی قبول است؟ به زنت که اذیت نکن. به شوهرت اذیت نکن. زکات هم بده. خط سیاسی شما هم رهبر معصوم باشد. نگاه تند به پدر و مادرت هم نکن. من میترسم باقیاش را بگویم، هیچکس نماند.
زمان شاه من اصفهان بودم، مسجد سید از مسجدهای مهم اصفهان است. دعا بود به ما گفتند: آنجا سخنرانی کن. شب قدر هم بود. شبهای احیاء، من فکر کردم چه بگویم. جوان بودم و یک مقدار از سخنرانی وحشت داشتم. گفتم: الآن اگر امام زمان بیاید دست چه کسی را میگیرد از مسجد بیرون میکند؟ پیغمبر گاهی این کار را میکرد. یکبار در مسجد آمد، فرمود: بلند شو بیرون برو. «قُم» یعنی بلند شو بیرون برو. برو بیرون، برو بیرون! گفتند: یا رسول الله چرا اینها را بیرون کردی؟ گفت: اینها نماز میخوانند ولی زکات نمیدهند. گفتم: الآن امام زمان وارد مسجد شود این جمعیت چندین هزار نفری را ببیند، امام زمان دست چه کسی را میگیرد و بیرون میکند؟ اگر کسی سر مسلمان کلاه بگذارد، «لیس منا»، «من غش مسلما لیس منا» اگر کسی چنین خلافی کند از ما نیست. ما این را گفتیم و فردا اصفهانیها خیلیهایشان طنزگو هستند. یک اصفهانی یک طنزی برای ما درست کرد و گفت: خبر داری دیشب چه شد؟ گفت: نه، گفت: آقای قرائتی میگفت: امام زمان دارد مسجد سید اصفهان شود دست چه کسانی را میگیرد و بیرون میکند؟ تو بخاطر این کارت، تو بخاطر این کارت… یک مرتبه حرف قطع شد. ما فکر کردیم برق رفت، بعد فهمیدیم امام زمان دست خود آقای قرائتی را گرفته و بیرون انداخته است.
یک چیزی میگویند که گر حکم شود چه… که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست گیرند! حدیث داریم در رفیق شدن دنبال آدم بی عیب نگرد. بی رفیق میمانی، این جوانهایی که میخواهند یک دختری پیدا کنند صد در صد خوب، تا چهل سالگی هی تاب میخورند.
لقمه حلال، شرط قبولی عبادات
مرحوم دکتر بهشتی میگفت: در زمین دنبال فرشته نگردید. همینهایی که هستند! دیگر چه باعث میشود قبول شود؟ داریم اگر کسی لقمه حرام بخورد نماز و روزهاش قبول نیست. حدیثش این است «العبادة مع اكل الحرام كالبناء على الرمل» (بحارالانوار/ج ۱۰۰، ص ۱۶) کسی که نماز میخواند ولی در شکمش لقمه حرام است، مثل ساختمان ساختن روی شن نرم است. یعنی باید لقمه حلال باشد.
حدیث داریم اگر میخواهید نماز شما قبول شود، «يَأْخُذُوهُ مِنْ حَقٍ وَ يُنْفِقُوهُ فِي حَقٍ» (كافي، ج ۴، ص ۳۲) هم حلال پیدا کنید و هم در راه حلال خرج کنید. میگویند: کسی دکتر رفت، دکتر گفت: چته؟ گفت: ریشهایم درد میکند. گفت: چه خوردی؟ گفت: نان یخ! گفت: نه مرضت مثل آدمهاست و نه خوراکت مثل آدمهاست. عملی قبول میشود که درآمد درست باشد و مصرف هم درست باشد. ممکن است درآمد درست است ولی مصرف حق نداری اینقدر مصرف کنی. آقا ملک خودم است، ملک خودت باشد. چشم هم چشم خودت است شما حق داری با آب کثیف وضو بگیری؟ با آب کثیف وضو بگیری برای چشمت ضرر داشته باشد از مراجع بپرس، وضویم درست است؟ آدم هرچه دارد که نمیتواند… آقا بچهام است. میدانم بچه شما باشد، میتوانی او را بزنی؟ میتوانی فحش بدهی؟ میتوانی توهین کنی؟ آدم حق دارد به بچهاش بگوید: احمق، برو گمشو! بچه من است ولی حق ندارم به او جسارت کنم. ما فکر میکنیم که گاهی هم میگوییم: شوخی کردم. کارت غلط بود یا شوخی کردی یا جدی کردی.