وَ اذْكرُوا اللَّهَ فی أَیَّام مَّعْدُودَات فَمَن تَعَجَّلَ فی یَوْمَینِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقَی وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكمْ إِلَیْهِ تحْشرُونَ(203)
ترجمه :
- و خدا را در روزهای معینی یاد كنید ! ( روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی الحجه ) .
و هر كس شتاب كند ، و ( ذكر خدا را ) در دو روز انجام دهد ، گناهی بر او نیست ، و هر كه تاخیر كند ، ( و سه روز انجام دهد نیز ) گناهی بر او نیست ، برای كسی كه تقوا پیشه كند .
و از خدا بپرهیزید و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد !
تفسیر : آخرین سخن درباره حج
این آیه در حقیقت ، آخرین آیه ای است كه در اینجا درباره مراسم حج ، سخن می گوید و سنتهای جاهلی را در رابطه با تفاخرهای موهوم نسبت به نیاكان و گذشتگان در هم می شكند ، و به آنها توصیه می كند كه ( بعد از مراسم عید ) به یاد خدا باشند می فرماید : خدا را در روزهای معینی یاد كنید ( و اذكروا الله فی ایام معدودات ) .
با توجه به اینكه این دستور ، به قرینه آیات سابق مربوط به پایان مراسم حج است ناظر به روزهای یازده و دوازده و سیزده ماه خواهد بود كه در لسان روایات به عنوان ایام تشریق نامیده شده ، چنانكه از نامش پیداست ایامی است روشنی بخش كه روح و جسم انسان را در پرتو این مراسم ، نورانی می كند .
در آیه 28 سوره حج ، دستور به ذكر نام خدا در ایام معلومات آمد ، و در اینجا در ایام معدودات ، معروف این است كه ایام معلومات به معنی ده روز
تفسیر نمونه ج : 2 - ص : 70
————————-
آغاز ذی الحجه ، و ایام معدودات همان ایام تشریق است كه در بالا گفته شد ، ولی بعضی از مفسران ، احتمالاتی غیر از این داده اند كه شرح آن در ذیل آیه 28 سوره حج خواهد آمد .
در اینكه منظور از این اذكار چیست ؟ در احادیث اسلامی به این صورت تعیین شده كه بعد از پانزده نماز كه آغازش نماز ظهر روز عید قربان ، و پایانش نماز روز سیزدهم است ، جمله های الهام بخش زیر تكرار گردد : الله اكبر الله اكبر ، لا اله الا الله و الله اكبر و لله الحمد الله اكبر علی ما هدانا الله اكبر علی ما رزقنا من بهیمة الانعام .
سپس در دنبال این دستور می افزاید : كسانی كه تعجیل كنند و ( ذكر خدا را ) در دو روز انجام دهند گناهی بر آنان نیست ، و كسانی كه تاخیر كنند ( و سه روز انجام دهند نیز ) گناهی بر آنها نیست ، برای كسانی كه تقوا پیشه كنند ( فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه و من تاخر فلا اثم علیه لمن اتقی ) .
این تعبیر در حقیقت ، اشاره به نوعی تخییر در اداء ذكر خدا ، میان دو روز و سه روز می باشد .
جمله لمن اتقی ( برای كسانی كه تقوا پیشه كرده باشند ) ظاهرا قید است برای مساله تعجیل در دو روز ، یعنی قناعت به دو روز مخصوص این گونه اشخاص است .
و در روایات اهل بیت (علیهم السلام) آمده است كه منظور از پرهیز در اینجا پرهیز از صید است ، یعنی كسانی كه به هنگام احرام ، پرهیز از صید یا از تمام تروك احرام كرده اند ، می توانند بعد از عید قربان ، دو روز در منی بمانند و مراسم آن را بجا
تفسیر نمونه ج : 2 - ص : 71
————————-
آورند و یاد خدا كنند و اما كسانی كه پرهیز نكرده باشند باید سه روز بمانند و آن مراسم را بجا آورند و ذكر خدا كنند .
بعضی جمله لا اثم علیه را اشاره به نفی هر گونه گناه از زائران خانه خدا می دانند ، یعنی آنها بعد از انجام مناسك حج كه پایانش این اذكار است در صورت ایمان و اخلاص كامل همه آثار گناهان پیشین و رسوبات معاصی از دل و جانشان شسته می شود ، و با روحی پاك از هر گونه آلایش از این مراسم باز می گردند .
این سخن گر چه ذاتا صحیح است ، اما ظاهرا آیه با معنی اول هماهنگ تر است .
و در پایان آیه ، یك دستور كلی به تقوا داده ، می فرماید : تقوای الهی پیشه كنید و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد ( و اتقوا الله و اعلموا انكم الیه تحشرون ) .
بنابر یكی از دو تفسیری كه در بالا ذكر شد ، این جمله می تواند اشاره به این باشد كه مراسم روحانی حج ، گناهان گذشته شما را پاك كرد ، و همچون فرزندی كه از مادر متولد شده است پاك از این مراسم باز می گردید ، اما مراقب باشید بعدا خود را آلوده نكنید .
تفسیر نمونه ج : 2 - ص : 72
————————-
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُك قَوْلُهُ فی الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ یُشهِدُ اللَّهَ عَلی مَا فی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ(204) وَ إِذَا تَوَلی سعَی فی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِك الْحَرْث وَ النَّسلَ وَ اللَّهُ لا یحِب الْفَسادَ(205) وَ إِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالاثْمِ فَحَسبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْس الْمِهَادُ(206)
ترجمه :
- و از مردم ، كسانی هستند كه گفتار آنان ، در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می شود ، ( در ظاهر ، اظهار محبت شدید می كنند ) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه می گیرند .
( این در حالی است كه ) آنان ، سرسخت ترین دشمنانند .
- ( نشانه آن ، این است كه ) هنگامی كه روی بر می گردانند ( و از نزد تو خارج می شوند ) ، در راه فساد در زمین ، كوشش می كنند ، و زراعتها و چهارپایان را نابود می سازند ، ( با اینكه می دانند ) خدا فساد را دوست نمی دارد .
- و هنگامی كه به آنها گفته شود : از خدا بترسید ! ( لجاجت آنان بیشتر می شود ) ، و لجاجت و تعصب ، آنها را به گناه می كشاند .
آتش دوزخ برای آنان كافی است ، و چه بد جایگاهی است .
شان نزول :
برای این آیات ، دو شان نزول ذكر شده است : 1 - این آیات درباره اخنس بن شریق نازل شده كه مردی زیبا و خوش زبان بود و تظاهر به دوستی پیامبر (صلی الله علیهوآلهوسلّم) می كرد خود را مسلمان جلوه می داد ، و سوگند می خورد كه آن حضرت را دوست دارد و به خدا ایمان آورده ، پیامبر (صلی الله علیهوآلهوسلّم) هم كه مامور به ظاهر بود با او گرم می گرفت و
تفسیر نمونه ج : 2 - ص : 73
————————-
او را مورد محبت قرار می داد ، ولی او در باطن مرد منافقی بود ، در یك ماجرا زراعت بعضی مسلمانان را آتش زد و چهارپایان آنان را كشت ( و به این ترتیب پرده از روی كار او برداشته شد ) در اینجا آیات فوق نازل شد .
- بعضی دیگر از ابن عباس ، نقل كرده اند كه آیات مزبور در یكی از جنگهای اسلامی ( سریه رجیع ) نازل شده كه طی آن جمعی از مبلغان اسلام كه از طرف پیامبر (صلی الله علیهوآلهوسلّم) برای تبلیغ قبایل اطراف مدینه اعزام شده بودند ، طی یك توطئه ناجوانمردانه شهید شدند .
ولی شان نزول اول با مضمون آیات ، تناسب بیشتری دارد ، و در هر حال درسی كه از این آیات فرا گرفته می شود ، عمومی و همگانی و برای همیشه است .
تفسیر : سرنوشت مفسدان در زمین
در نخستین آیه ، اشاره سر بسته ای ، به بعضی از منافقان كرده ، می فرماید : و بعضی از مردم چنین هستند كه گفتار او در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می شود ( ولی در باطن چنین نیست ) و خداوند بر آنچه در قلب اوست گواه می باشد ، و او سرسخت ترین دشمنان است ( و من الناس من یعجبك قوله فی الحیوة الدنیا و یشهد الله علی ما فی قلبه و هو الد الخصام ) .
الد به معنی كسی است كه دشمنی شدید دارد ، و اصل آن از لدید گرفته شده كه به دو طرف گردن گفته می شود ، و كنایه از كسی است كه از هر طرف روی آورد ، بر دشمنی غلبه می كند ، و خصام معنی مصدری دارد و به معنی خصومت
تفسیر نمونه ج : 2 - ص : 74
————————-
و دشمنی است .
سپس می افزاید : نشانه دشمنی باطنی او این است كه وقتی روی بر می گرداند و از نزد تو خارج می شود ، كوشش می كند كه در زمین فساد به راه بیندازد ، و زراعت و چهارپایان را نابود كند ( با اینكه می داند ) خدا فساد را دوست ندارد ( و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلك الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد ) .
آری این گونه خداوند پرده از روی كار آنها بر می دارد و درون قلبشان را برای پیامبرش آشكار می سازد ، زیرا اگر اینها در اظهار دوستی و محبت ، به پیامبر اسلام (صلی الله علیهوآلهوسلّم) و پیروان او صادق بودند هرگز دست به فساد و تخریب نمی زدند ، و به زراعتها و دامها ، بیرحمانه هجوم نمی آوردند ، ظاهر آنان دوستی خالصانه است ، اما در باطن ، بی رحم ترین ، و سرسخت ترین دشمنانند .
بسیاری از مفسران ، احتمال داده اند كه مقصود از جمله اذا تولی همان مساله قبول ولایت و حكومت است ، یعنی منافقان هنگامی كه به مرحله ای از حكومت و سلطه برسند ، دست به فساد و خرابی زده و ظلم و ستم را در میان بندگان خدا به راه می اندازند و به خاطر ظلم و ستم آنها آبادیها رو به ویرانی می گذارد ، دامها هلاك می شوند ، و جان و مال مردم بر باد می رود .
حرث به معنی زراعت ، و نسل به معنی اولاد است ، و بر اولاد انسان و غیر انسان اطلاق می شود ، بنابر این هلاك كردن حرث و نسل به معنی از میان بردن هر گونه موجود زنده است ، اعم از موجودات زنده نباتی ، یا حیوانی و انسانی .
تفسیر نمونه ج : 2 - ص : 75
————————-
در معنی حرث و نسل ، تفسیرهای دیگری نیز ذكر شده از جمله اینكه : منظور از حرث زنانند ، به قرینه آیه شریفه ( نسائكم حرث لكم ) .
و منظور از نسل ، اولاد است ، یا اینكه منظور از حرث در اینجا ، دین و آیین است ، و نسل مردم ( این تفسیر مطابق حدیثی است از امام صادق (علیه السلام) كه در تفسیر مجمع البیان نقل شده است ) .
به هر حال تعبیر به یهلك الحرث و النسل ، كلام بسیار مختصر و جامعی است كه تولید فساد را در سطح جامعه در زمینه اموال و انسانها ، شامل می شود .
در آیه بعد می افزاید : هنگامی كه او را از این عمل زشت نهی كنند و به او گفته شود از خدا بترس ( آتش لجاجت در درونش شعلهور می گردد ) و لجاج و تعصب ، او را به گناه می كشاند ( و اذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم ) .
او نه به اندرز ناصحان ، گوش فرا می دهد ، و نه به هشدارهای الهی بلكه پیوسته با غرور و نخوت مخصوص به خود ، بر خلافكاری هایش می افزاید ، چنین كسی را جز آتش دوزخ رام نمی كند ، و لذا در پایان آیه می فرماید : آتش دوزخ برای آنها كافی است و چه بد جایگاهی است ( فحسبه جهنم و لبئس المهاد ) .
در حقیقت این یكی از صفات زشت و ناپسند منافقان است كه بر اثر تعصب و لجاجت خشك و خشونت آمیز در برابر هیچ حقیقتی تسلیم نمی شوند ، و همین تعصب و غرور آنها را به بدترین گناهان می كشاند ، بدیهی است این چوبهای كج ، جز با آتش دوزخ راست نمی شوند !
تفسیر نمونه ج : 2 - ص : 76
————————-
به گفته بعضی از مفسران ، خداوند این گونه اشخاص را به پنج وصف در آیات فوق توصیف كرده نخست اینكه : سخنانی فریبنده دارند ، دیگر اینكه درون قلب آنها آلوده و تاریك است ، سوم اینكه سرسخت ترین دشمنان اند ، چهارم اینكه به هنگامی كه زمینه ای پیش آید ، نه بر انسانها رحم می كنند و نه بر حیوان و زراعت ، پنجم اینكه بر اثر غرور و نخوت ، اندرز هیچ ناصحی را پذیرا نیستند .
ایام معدودات